🔹🔷《السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا سَیِّدَهَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ》🔷🔹✅امام صادق(ع) در فرازی از روایتی، ظلم وارده بر حضرت فاطمه(س) را اینگونه بیان می فرماید :
📋《فَأَخَذُوا مِنْ فَاطِمَةَ(ع) فَدَكَ وَ مَنَعُوهَا مِيرَاثَهَا وَ غَصَبُوهَا وَ زَوْجَهَا حُقُوقَهُمَا وَ هَمُّوا بِإِحْرَاقِ بَيْتِهَا وَ أَسَّسُوا الظُّلْمَ وَ غَيَّرُوا سُنَّةَ رَسُولِ اللهِ(ص)!》
♦️از فاطمه(س) فدك را گرفتند و او را از ميراثش منع كردند.
حق او و شوهرش را غصب كردند.
به سوزاندن خانه اش همت گماشتند و اساس ظلم را بنيانگذاری كردند و سنت حضرت رسول خدا(ص) را تغییر دادند.(۱)
در روایتی سلمان فارسی می گوید :
📋《خَرَجْتُ مِنْ مَنْزِلِي يَوْماً بَعْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّه(ص) بِعَشَرَةِ أَيَّامٍ فَلَقِيَنِي عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع) ابْنُ عَمِّ الرَّسُولِ(ص) فَقَالَ لِي :
يَا سَلْمَانُ! جَفَوْتَنَا بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!》
♦️ده روز پس از رحلت رسول الله(ص) از منزل خود خارج شدم و على بن ابی طالب(ع) پسر عموی پیامبر اکرم(ص) مرا دید و به من فرمود :
اى سلمان! تو بعد از پيامبر خدا(ص) بر ما جفا كردى!
من عرض کردم :
📋《حَبِيبِي! أَبَا الْحَسَنِ(ع)! مِثْلُكُمْ لَا يُجْفَى غَيْرَ أَنَّ حُزْنِي عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) طَالَ فَهُوَ الَّذِي مَنَعَنِي مِنْ زِيَارَتِكُمْ!》
♦️حبيب من اى ابالحسن! به مثل شمایی کسی جفا نمیکند الا این که حزن و اندوه من بر رسول الله(ص) شديد بود و آن مانع زيارت شما شد.(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
خواستم خنده کنم ماتم طاها نگذاشت
خواستم گریه کنم طعنه ی اعدا نگذاشت
خواستم داد دل فاطمه گیرم ز عدو
حکمت و مصلحت خالق یکتا نگذاشت
آن زمانی که در خانه عدو آتش زد
خواستم من بروم ام ابیها نگذاشت
آن زمانی که گل و غنچه ی من پرپر شد
خواستم داد زنم ناله ی اسما نگذاشت
دیدن میخ در خانه مرا آتش زد
خواستم جان بدهم زینب کبری نگذاشت
دست از غسل کشیدم که به من فرصت آه
صورت نیلی و آن سینه ی سینا نگذاشت
خصم می خواست مرا جانب مسجد ببرد
تا نفس داشت درآن معرکه زهرا نگذاشت
آن زمانی که عدو فاطمه ام را می زد
چاره ای صبربه من غیر تماشا نگذاشت
خواستم قصه ی آن کوچه بپرسم ز حسن
ترس جان دادن آن شاهد تنها نگذاشت
👤ژولیده نیشابوری
📚منابع :
۱)الخصال شیخ صدوق، ص۶۰۳
۲)مهج الدعوات سيد بن طاووس، ص۷