#شعر وقتی که در آغوش تو آرام غنودم
بی وقفه تو را کعبهی آمال نمودم
"تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیست
دیدی،که گشودی در و من پر نگشودم؟"
از لحن ِ نگاه ِ پر از احساس و خمارت
دستم به قلم رفت و فقط از تو سرودم
در چشم تو صد شعر و غزل بود نهفته
این شد که دوتا چشم تو شد رمز ورودم
هی رفتم و هی یافتم از توی ِ نگاهت
سرمشقِ جدیدی که شد انگیزهی بودم
کردی همهی عمر برایم تو خدایی
امید شدی در دل شبهای ِ کبودم
هم مانده نگاه تو در آلونک چشمم
هم مانده صدای تو در اعماق وجودم
تا هست نفس،، هُرم نفسهای تو در من
ماندهست در عمق ِ تنم و تارم و پودم
تو نیستی اما نفست در نفسم هست
من زندهام و این نفس ِ خسته، شهودم
باشد برو دستان خدا یار تو باشد
من هستم و خاک ِ قدمت، مُهر سجودم...
#فرشته_تشکری#نشریه_گیل_رخ @gilrokh3