Social Problem Solving

Channel
Logo of the Telegram channel Social Problem Solving
@ghavamdoust_channelPromote
405
subscribers
Social Problem Solving (Interdisciplinary Approaches) حل مسئله؛ رویکردی است میان‌رشته‌ای برای تغییر شیوه نگاه کردن به مسائل اجتماعی Admin: @FarjamInstitute Founder: Jafar Ghavamdoust Researcher and Designer https://www.instagram.com/ghavamdoust/
Forwarded from مؤسسهٔ رحمان
📣 مخاطبان گرامی

▫️ویدیو نخستین دوره‌ی مدرسه پاییزه موسسه رحمان در کانال یوتیوب رحمان به رایگان در اختیار علاقمندان قرار گرفت.

🎬ویدیوی درس گفتار «تفکر حل مسئله: چرخش در طراحی نظام مسائل اجتماعی» با تدریس جعفر قوام‌دوست را در لینک زیر ببینید:
https://youtu.be/i4-0sd6XqSg?si=jLzQbgNWEGoWad-Y

@rahmaninstitute
Forwarded from ناظر باطرف
حدو ۴۰ سال پیش ۲ فیزیکدان روی مسئله‌ای به شدت نظری و انتزاعی در فیزیک آماری کار می‌کردند.

‏احتمالا کسانی به آن‌ها می‌گفتند:

جوان! روی چیزی کار کن و این همه انرژی بذار که به درد کسی بخورد! فایده‌ای داشته باشد!

‏احتمالا کسانی به طعنه از آن‌ها پرسیده بودند «کاربرد این رشته شما چیست؟»

‏۳۰ سال بعد از دلش یادگیری ماشین و شبکه عصبی در هوش مصنوعی در آمد و امروز برایش نوبل فیزیک بردند.

https://www.nobelprize.org/prizes/physics/2024/popular-information/
Channel name was changed to «Social Problem Solving»
فیک، غلط، پوچ

ماجرای #معدن_طبس، بار دیگر فیک بودن ادعاهای مسئولیت اجتماعی سازمان‌ها، شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی را برملا کرد،

فهم غلط از ماهیت و کارکرد مسئولیت اجتماعی، آن را بدل به شوآف‌های پوچ کرده یا به امری خیریه‌ای تقلیل داده، به‌طوری که نه تنها اصول بدیهی آن هم مانند HSE(بهداشت، ایمنی، محیط‌زیست) رعایت نمی‌شود بلکه از بده بستان‌های غیرشفاف تحت پوشش این مفهوم نیز حمایت می‌شود.

موضوعی که راه‌حل آن، نه صرفا رویکرد اجباری‌ست(وقاحت امروز، وحشی‌تر و هارتر از آن است که تن به اجبار دهد)، نه ایده خلق ارزش مشترک(CSV) بجای مسئولیت اجتماعی سازمانی(CSR)،

شرکت‌های سوداگر چه ارزش مشترکی می‌خواهند با کارگرانی(ذی‌نفعانی) که در معدن جانشان را کف دست گرفته‌اند خلق کنند؟! کجای این بازی برابر است که برد-برد هم باشد؟!
درباره راه‌حل این وضعیت خواهم گفت‌.
#مسئولیت_اجتماعی_سازمانی
#بی_مسئولیت
https://t.center/Ghavamdoust_channel
انجمن علمی-دانشجویی روزنامه‌نگاری دانشگاه علامه برگزار می‌کند:

بوت‌کمپ روزنامه‌نگاری پیشرفته «از دانشگاه تا تحریریه»

🗒 سرفصل‌های بوت‌کمپ:

- روزنامه‌نگاری تحقیقی و سیاست
- گزارش‌نویسی پژوهش‌مبنا
- گزارش‌نویسی داده‌محور (Data journalism)
- گزارش‌نویسی تحلیلی
- نقد مطبوعاتی
- پاراگراف‌نویسی اصولی
- کارگاه انتقال تجربه

شروع از ۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
زمان ۱۵:۳۰ الی ۱۷:۳۰
روزهای یکشنبه و سه‌شنبه

🏫 دانشکده علوم ارتباطات پردیس مرکزی دانشگاه علامه طباطبایی

📌همراه با طرح پروژه پایانی و امکان جذب شرکت‌کنندگان واجد شرایط در گروه تحلیلگران گراف

هزینه شرکت در بوت‌کمپ برای دانشجویان دانشگاه علامه: ۴۰۰ هزار تومان
دانشجویان سایر دانشگاه‌ها: ۵۰۰ هزارتومان

جهت ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر با آیدی زیر در ارتباط باشید:
🔗 @journalism_atu

عضویت در کانال و پیج انجمن:
https://t.center/atu_journalism
نوید آینده درخشان علوم اجتماعی بدیل و در جایگزینی اش با این علوم اجتماعی رسمی، پوسیده، حکومتی و سرتاسر آن منفعل و محافظه کار.

افتخار آن را داشتم در کنار آقای قوام دوست عزیز باشم که ما را و برخی دیگر از عزیزان و همکاران را انگیزه دادند که با همدیگر به ایده علوم اجتماعی بدیل و جایگزین فکر کنیم. از ایشان بسیار ممنون ام که به ما امید دادید.

اما نکته مهم در فرایند شکل گیری این پنل، این بود که واقعاً و واقعاً توانستیم طلسم باطل ناتوانی ایرانیان در انجام کار جمعی را بشکنیم بخصوص در حوزۀ علوم اجتماعی که پر است از اختلاف نظرهای بیفایده و پرحاشیه و سازمان شکن بقول دکتر پیران عزیز.

و خب این اتفاق و این پنل، نویددهندۀ آیندۀ درخشانی برای خود موضوع علوم اجتماعی بدیل است که از دل یک فرایند جمعی و صمیمانه، از پایین، از زمینه واقعی زندگی ما علوم اجتماعی های طردشده از دانشگاه پوسیده، درحال باززایی و تولد مجدد است؛ نه به فرمودۀ فلان و بهمان استاد یا سفارش حکومتی ننگین. یعنی به شکلی اصیل و حقیقی، علوم اجتماعی بدیل درحال متولدشدن است و این فوق العاده است.

اگر به سبک خارجی ها و اهل فرنگ باشد، باید جشنی بگیریم و فکر نکنیم این فقط یک پنل است، این فراتر از یک پنل است.

روزهای خوبی در پیش روست.

#علوم_انسانی_مفاهیم_کلیدی
#دانشگاه_و_آموزش
#کنشگری_اجتماعی
#مساله_اجتماعی
#نهادسازی
دانشگاه آینده را تأسیس خواهیم کرد، شک نکنید. بدون گزینش، رها، آزاد و در دسترس عموم: غیرطبقاتی، بدون دیوار و نرده.
.
اگه علوم اجتماعی خوندین و شما هم هنوز نمی‌دونین چه کاره‌اید یا دانسته‌هاتون چه تاثیری بر خود و جامعه داشته و اصلا این چیزایی که خوندیم به چه دردی خورده، یا اگه شما هم به کنشگری اجتماعی علاقه‌مندید و نمی‌دونید باید تو چه زمینی بازی کنید، این پنل فرصتیه تا باهم درباره این موارد گفتگو کنیم.
ما در این پنل قصد سخنرانی‌های مونولوگ نداریم، بلکه می‌خوایم با طرح موضوعاتی که مدت‌هاست بهش فکر میکنیم، بهانه گپ و گفت و شنود با همه دوستانی که از وضعیت موجود علوم اجتماعی ناراضی‌اند فراهم کنیم. 
منتظر دیدارتون و شنیدن نظراتتون هستیم.

این پنل به صورت حضوری و هم آنلاین برگزار می‌شود.
لینک نشست:
https://www.skyroom.online/ch/irancsca/provincial-offices

#زیست_بوم_علوم_اجتماعی
#علوم_اجتماعی_بدیل
#بحران_علوم_اجتماعی
#هستی_مندی_جامعه_اندیشی
#غیر_رسمی_سازی
#حاشیه_نشینان
#میدان_علوم_اجتماعی
https://t.center/Ghavamdoust_channel
کمیسیون کارآفرینی اجتماعی سازمان ملی کارآفرینی برگزار می‌نماید:

‌نشست مسئله و نامسئله اجتماعی
با تدریس جعفر قوام‌دوست، پژوهشگر حوزه فرهنگ و جامعه‌شناسی
یکشنبه
یکم بهمن ۱۴۰۲ برگزار می‌گردد.

ساعت برگزاری: ۱۶_۱۴

محل برگزاری: ساختمان قدیم اتاق بازرگانی ایران، طبقه ششم، سالن متوسط

محورهای نشست:

ـ چیستی مسئله
ـ شعور متعارف و تحلیل مسئله
ـ گونه‌شناسی مسئله
ـ سطوح پیچیدگی مسئله
ـ رهیافت‌های بررسی مسائل اجتماعی
ـ مسئله‌یابی؛ گام نخست در حل مسئله
ـ نامسئله؛ یک درنگ جامعه‌شناختی



لینک جهت ثبت‌نام👇

https://survey.porsline.ir/s/uVDH8yjE



سازمان ملی کارآفرینی ایران
کانال تلگرام  | اینستاگرام  | لینکداین

ارتباط با ما

@Associationsplatform
چه کسی میخواهد،من و تو،ما نشویم؟

فاطمه علمدار


نشسته ام رادیو مترونوم گوش میدهم و رسیده است به تاریخ ساخته شدن و ماندگار شدن آهنگ سلطان قلبها و من نمی‌فهمم که چرا هربار آهنگ را پخش می‌کند قلبم مچاله می‌شود و وقتی تیتراژ این پرفروش ترین فیلم سال ۱۳۴۷ را پخش می‌کند اشکهایم می آید و نمی‌توانم به کارهایم برسم.طول میکشد تا یادم بیفتد روی خاطره سلطان قلبها به عنوان یک آهنگ خاطره انگیز جمعی ما ایرانیان،خاطره جدیدی نشسته که انقدر دردناک است که مدتهاست ترجیح داده ام آهنگ و خاطراتش را با هم در انتهایی ترین و تاریک ترین پستوی ذهنم پنهان کنم که نتواند به روانم چنگ بیندازد...فراموش کردن و سرکوب کردن و تغییر دادن خاطرات یکی از جدی ترین مکانیسم های دفاعی روانی ماست برای اینکه بتوانیم زندگی را تاب بیاوریم.مثلا فراموش کردن کتکی که در بچگی از بهترین مادر دنیا خورده ای،یا تحقیری که در کلاس درس تحمل کرده ای یا دعواهایت با بهترین برادر دنیا!برای همین است که می‌گویند خاطرات غیرقابل اعتماد ترین داده ها برای بازسازی گذشته اند چون هرکدام از شاهدان ماجرا، آنچه به واقع اتفاق افتاد را با عبور دادنش از فیلتر همه احساسات و تجربیاتشان بازتعریف می‌کنند و اینطور است که هرکس گمان می‌کند دیگری دارد دروغ می‌گوید غافل از اینکه زاویه نگاهشان وقت تماشای واقعه زمین تا آسمان فرق داشت و این تازه برای خاطرات دوست داشتنی و یا حداقل تحمل کردنی است که قابلیت بزک کردن و بازتعریف کردن دارند.زندگی ما ولی پر از خاطرات هولناکی است که برای محافظت از خودمان ترجیح می‌دهیم به یادشان نیاوریم و تا اینجایش اشکالی ندارد.مشکل از جایی شروع می‌شود که حجم تلخی ها آنقدر زیاد می‌شود که ذهن فرصت تفکیک کردن میان "قابل تحمل هایی که می‌شود بَزَکشان کرد" و آنها که "بهتر است فراموش شوند" پیدا نمی کند و یا همه را بَزَک می‌کند و یا همه را فراموش می‌کند و بدتر اینکه خاطرات تلخ بر دوش خاطرات خوش پیشین سوار شوند و فرد را مجبور کنند پیوندش را با لنگرهای قدرتمند خاطرات مشترک و جمعی که او را در کنار دیگران نگه می‌داشتند و کمک میکردند بتواند با لذت از تجربیاتی که "ما" پشت سر گذاشتیم صحبت کند، بگسلد...
فراموش کردن خاطراتِ تلخِ غیرقابلِ بَزَک کردن،یک مکانیسم محافظتی روانی است برای قوی ماندن و ادامه دادن؛ ولی وقتی خاطرات تلخ بر روی خاطرات خوش پیشین سوار میشوند و آنقدر به سرعت بازتولید میشوند که افراد فرصت نمی‌کنند خاطراتشان را بازسازی کنند و خاطرات جمعی شان را حفظ کنند،کم کم به جمعی از افراد در خود فرو رفته و تنها تبدیل میشوند که نمی‌توانند به هیچ لنگر مشترکی چنگ بزنند برای کنار هم ماندن...نمی‌توانند به راهپیمایی های مشترکشان فکر کنند، به کمک های به جبهه،به سرودهای دوران مدرسه، به اردوها،به فعالیت‌های دانشجویی شان،به آهنگهایی که زمزمه میکردند،به امیدهایی که می‌پروراندند، به کتابفروشی هایی که میرفتند و حالا خاطره پلمپ رویشان سوار شده، به قهرمانانی که دوستشان داشتند و حالا فقط حماقت و بلاهت می‌بینند در آن همه احترام و علاقه؛ به شادیِ دیدار با مهاجرانی که کریسمس که می‌شود به ایران میایند برای تجدید خاطره و یادآوری دوباره اینکه "ما" هرجای این دنیا که باشیم دلبسته این خاکیم و حالا مدام کفش قرمز دخترانه ای بر خاک،خنج میکشد بر صورت سرد و مات آن شادی...
خاطرات جمعی ارزشمندترین سرمایه هر گروه و جامعه ای است.وقتی مردمی با سلطان قلبها گریه می‌کنند و با دیدن رنگین کمان،وقتی مادران از لذت بردن از قامت رعنای نوجوانانشان دلشوره می‌گیرند و سن مهاجرت به دوران دانش آموزی میرسد،بلندترین زنگ خطر ممکن نواخته شده."ما" باید حواسمان به خودمان باشد و مواظب خاطراتمان باشیم که دود نشوند و کشتی شکستگانی از هم دور مانده نشویم..."ما" باید "ما" بمانیم تا از این شب تاریک و بیم موج و گرداب حائل به سلامت بگذریم."ما"باید مواظب "خودمان" باشیم و این سلحشورانه ترین مبارزه است...
Telegram Center
Telegram Center
Channel