ساعت ۱۰ شب است همه خوابیدهاند و من تنهای تنها توی اتاقم نشستهام و به تو فکر میکنم اگر بگویم حالم خوب است دروغ گفتهام چون سرگردانی روح من درمان پذیر نیست و من میدانم که هرگز به آرامش نخواهم رسید .در من نیرویی هست. نیروی گریز از ابتذال و من به خوبی ابتذال زندگی و وجود را احساس میکنم و میبینم که در این زندان پایبند شدهام .من اگر تلاش میکنم برای این که از اینجا بروم تو نباید فکر کنی که براى من دیدن دنیاهای دیگر و سرزمین های دیگر جالب و قابل توجه است نه ! من معتقدم که زیر آسمان کبود انسان با هیچ چیز تازه ای برخورد نمی کند و هسته زندگی را ابتذال و تکرار مکررات تشکیل داده و مطمئن هستم که برای روح عاصی و سرگردان من در هیچ گوشه دنیا پناهگاه و آرامشی وجود ندارد.
✔️از نامه های فروغ فرخزاد به پرویز شاپور
متن شب/ سهند ایرانمهر
Join us
🔜 @GHASRDANESH