اشعار قاسم نعمتی

#مقتل_مستند
Channel
Logo of the Telegram channel اشعار قاسم نعمتی
@ghasemnemati_irPromote
6.84K
subscribers
475
photos
229
videos
193
links
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ارتباط با ادمین👈 t.center/ghneamati 🔰ایتا: https://eitaa.com/ghasemnemati 🔰بله: https://ble.ir/ghasemnemati 🔰سروش پلاس: https://splus.ir/ghasemnemati
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه

🔘 به فدای آن آقایی که بسیار او را در زندان، اذیت و آزار دادند و به میان حیوانات وحشی انداختند‌...

در ادعیه ساعات هر روز که مرحوم شیخ بهایی در «مفتاح الفلاح» آن‌ ادعیه و توسّلات را نقل کرده است، در ساعت یازدهم هر روز اینگونه به درگاه الهی عرضه می‌داریم:

وَ بِالاِمامِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ علیه‌السلام اَلَّذی طُرِحَ لَلسِّباعِ فَخَلَّصْتَهُ مِْن مَرابِضِهاوَامْتُحِنَ بِالدَّوآبِّ الصِّعابُ فَذَلَّلْتَ لَهُ مَراکِبَها؛
🔹یا الهی! متوسل شدم به امام حسن عسکری علیه السلام؛ آن آقایی که او را افکندند در میان درندگان پس به سلامت او را از محل درندگان بیرون آوردی، و آن حضرت به جنبدگان سرکش و حیوانات چموش امتحان شد پس رام کردی برای او سوار شدن بر آن ها را.

📚مفتاح الفلاح ص۱۳۴

🩸خلفای وقت، مکرّر امام حسن عسکری علیه‌السلام را به بهانه های مختلف به زندان می‌انداختند تا اینکه یک روز، آن حضرت را به شخص سنگ‌دل و نانجیبی به نام «نِحریر» سپردند.
به روایت «کافی» و «ارشاد»:

سُلِّمَ أَبُو مُحَمَّدٍ علیه‌السلام إِلَی نِحْرِیرٍ وَ کَانَ یُضَیِّقُ عَلَیْهِ وَ یُؤْذِیهِ
▪️امام حسن عسکری علیه‌السلام را به نِحریر که مردی بد جنس بود، تحویل دادند. او خیلی بر آقا سخت می‌گرفت و آن حضرت را اذیت می‌کرد.

🔻یک روز زنش به او گفت: از خدا بترس! می‌دانی چه شخصی در زندان تو است؟ آن زن عبادت و پرهیزگاری امام علی را برایش نقل کرده و گفت:
من می‌ترسم که به واسطه آزار او به عذاب مبتلا شوی.
نحریر در جواب زن خود گفت: به خدا او را پیش درندگان می‌اندازم.
در این مورد از خلیفه اجازه گرفت و امام علیه‌السلام را پیش درندگان انداخت. هیچ کس شک نداشت که اکنون او را پاره پاره می‌کنند.

فَوَجَدُوهُ علیه السلام قَائِماً یُصَلِّی وَ هِیَ حَوْلَهُ فَأَمَرَ بِإِخْرَاجِهِ إِلَی دَارِهِ
▪️از بالا نگاه کردند، دیدند امام علیه السلام به نماز ایستاده و درندگان اطرافش را گرفته اند. دستور داد آن جناب را خارج کنند و به خانه اش ببرند.

📚الارشاد،ص ۳۲۴
📚الکافی ج ۱ ص ۵۱۳.



@ghasemnemati_ir
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه


◾️امام حسن عسکری علیه‌السلام در لحظات احتضار خود، آب طلبید و به دستان فرزند دلبندش، سیراب شد؛ امّا...

در روایت آمده است:
آخرین لحظات عمر مبارک امام حسن عسکری علیه‌السلام بود که به «عقید»، خادم خود فرمودند: «ای عقید! قدری آبِ مَصطکی برای من بجوشان! »
عقید هم آب را روی اجاق نهاد و صیقل(نام دیگر حضرت نرجس) مادر امام زمان علیه‌السلام، آن را به خدمت حضرت آورد.

فَلَمَّا صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدَیْهِ وَ هَمَّ بِشُرْبِهِ فَجَعَلَتْ یَدُهُ تَرْتَعِدُ حَتَّی ضَرَبَ الْقَدَحَ ثَنَایَا الْحَسَنِ فَتَرَکَهُ مِنْ یَدِهِ
▪️ آن حضرت، کاسه را گرفت و خواست بیاشامد، ولی دست مبارکش لرزید و کاسه به دندا‌نهای نازنینش خورد. سپس آن را رویزمین گذاشت.

آنگاه رو به عقید کرد و فرمود: «برو به اندرون، کودکی را می‌بینی که در سجده است، او را نزد من بیاور.»

🩸عقید گوید:
«وقتی به اندرون برای جستجوی او رفتم، دیدم کودکی سجده می‌کند و انگشت سبابه خود را به سوی آسمان گرفته است. من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد. »
سپس گفتم: «آقا شما را می‌طلبد که به خدمتش درآیی.» در این وقت مادرش صیقل آمد، دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.

فَلَمَّا رَآهُ الْحَسَنُ بَکَی وَ قَالَ یَا سَیِّدَ أَهْلِ بَیْتِهِ اسْقِنِی الْمَاءَ فَ إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی وَ أَخَذَ الصَّبِیُّ الْقَدَحَ الْمَغْلِیَّ بِالْمُصْطُکَی بِیَدِهِ ثُمَّ حَرَّکَ شَفَتَیْهِ ثُمَّ سَقَاهُ
▪️وقتی امام حسن عسکری علیه السلام او را دید، گریه کردند و فرمودند:
«ای آقای این خاندان! این آب را به من بده که من اینک به سوی خدای خود می‌روم. إمام زمان علیه‌السلام، کاسه آب داغ را برداشت و به دهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت، تا آن را نوشید.

📚کتاب الغیبهٔ،شیخ طوسی،ص۲۷۱

آه یا أباالحُجه، یا حسن بن علی...
در لحظات آخر عمْر شریف‌تان آب طلب کردید و به دستان مبارک فرزند دلبندتان سیراب شدید...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند:

🩸... سیدالشهداء علیه‌السلام، غریبانه در بین گودال قتلگاه از شدت عطش، ناله سر می‌داد و می‌فرمود:

اَلْعَطَشُ اَلْعَطَشُ! اُسْقُونی شَرْبَةً مِنَ الْماءِ
▪️تشنه‌ام... تشنه‌ام... به من جرعه‌ای آب دهید!

و إنّ رجلاً رمٰاهُ بِسَهمٍ فَشَكَّ شَدِقَهُ و جَعلَ یَتَلقَّی الدَّم
▪️در این هنگام، یک نانجیبی، تیری به سمت آن حضرت پرتاب کرد که آن تیر، دهان مبارک آن حضرت را پاره کرد؛ و آن مظلوم با دست مبارکش خون ها را از دهان مبارکش برمی‌گرفت.

برگرفته از:
📚المناقب،ج۱۰ ص۴۰
📚انوار الشهاده، ص۷۸
📚ناسخ التواریخ امام حسین علیه‌السلام ج۲ ص۲۵۸



@ghasemnemati_ir
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#شهادت_امام_حسن_عسکری_سلام_الله_علیه

◾️امام حسن عسکری علیه‌السلام در اثر سَمّ، ساعتی از هوش می‌رفتند و ساعتی به هوش می‌آمدند...

در نقل‌ها آمده است:
بعد از آنکه در روز اول ربیع‌الاول(۱) ، معتمد عباسی ملعون در قالب یک طعامی به امام حسن عسکری علیه‌السلام ، سمّ خوراند، هشت روز طول کشید تا امام علیه‌السلام به واسطه آن سمّ به شهادت رسیدند.
در این مدتی که سمّ در بدن مبارک آن حضرت اثر کرده بود، نوشته‌اند:

وَ جِسمُهُ یَزدادُ ضَعفاً و الآلامُ تُشتَدُّ عَلَیه
▪️جسم مبارک آن حضرت روز به روز ضعیف‌تر می‌گشت و دردهای بدن مبارک بیش از پیش می‌شد.

فَیُغشٰی عَلَیهِ ساعَةً بَعدَ ساعَةٍ
▪️آن حضرت ساعتی از هوش می‌رفت و ساعتی دیگر به هوش می‌آمد.(۲)

📚(۱) الإرشاد ج۲ص۳۳۶
📚(۲)العبرة الساکتة ج۲ ص۵۶۴


📚بحارالانوار ج۴۳ ص۱۸۱


@ghasemnemati_ir
Forwarded from اشعار قاسم نعمتی (قاسم نعمتی)
🔴 مسموم شهید شدن #پیامبر_اکرم "صلوات الله علیه و آله" در #بیان_علمای_شیعه



۱- #شيخ_مفيد رضوان الله علیه:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز دوشنبه بیست و هشت صفر در مدينه در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.[۱]


۲- #شيخ_طوسى رضوان الله علیه:

محمد بن عبد الله (صلى الله عليه وآله)... در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.[۲]



۳- #شیخ_طبرسی رضوان الله علیه:

به همین دلیل است که مسلمانان اعتقاد دارند، علاوه بر فضیلت نبوت که به پیامبر (صلی الله علیه و آله) هدیه شده، ایشان به فوز شهادت نیز نائل آمده اند.[۳]


۴- ابن فتال نیشابوری رضوان الله علیه:

بدان که رسول الله صلی الله علیه و آله روز بیست و هشت صفر سال یازده هجری در سن شصت و سه سالگی در حالی که مسموم بود در مدینه، از دنیا رفت. وگفته می شود که وفات آن حضرت در ماه ربیع الاول بوده، در حالی که قول اول معتمد است.[۴]


۵- #علامه_حلى رضوان الله علیه:.

محمد بن عبد الله (صلى الله عليه وآله)... در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.[۵]



۶- محمد بن علی اردبیلی رضوان الله علیه:

روز دوشنبه، بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود. در حالی که شصت و سه سال داشت. مادرش آمنه دختر وهب بن عبد مناف بود.[۶]


🔻۷- #علامه_مجلسی " رضوان الله علیه " :
روز دوشنبه، بیست و هشت صفر سال دهم هجرى در حالى از دنيا رفت كه مسموم شده بود.[۷]




📚[۱]- المقنعة، صفحه ۴۵۶.
📚[۲]- تهذيب الأحكام في شرح المقنعة، ج۶، ص۳.
📚[۳]- مجمع البيان في تفسير القرآن، ج۹، ص۱۵۶.
📚[۴]- روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، جلد ۱، صفحه ۷۱.
📚[۵]- تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية، جلد ۲، صفحه ۱۱۸.
📚[۶]- جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، جلد ۲، صفحه ۴۶۳.
📚[۷]- ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، جلد ۹، صفحه




#شهادت_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه_و_آله
#ماه_صفر


#مقتل_مستند
@ghasemnemati
Forwarded from اشعار قاسم نعمتی (قاسم نعمتی)
#شهادت_پیامبر_اکرم_صلوات_الله_علیه_و_آله


◼️ پیامبر در لحظات آخر می فرمود : من با یزید مگر چه کرده ام؟!

روایت شده است:
هنگامی که بیماری رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله که به سبب آن به شهادت رسیدند،شدت یافت،

ضَمَّ الْحُسَیْنَ علیه السلام إِلَی صَدْرِهِ یَسِیلُ مِنْ عَرَقِهِ عَلَیْهِ وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ وَ یَقُولُ
▪️ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امام حسین علیه السلام را به سینه خود چسبانیده بود. عرق آن بزرگوار در حالی که جان می‌داد بر او فرو می‌ریخت و می‌فرمود:

مَا لِی وَ لِیَزِیدَ لَا بَارَکَ اللَّهُ فِیهِ اللَّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ ثُمَّ غُشِیَ عَلَیْهِ طَوِیلًا وَ أَفَاقَ وَ جَعَلَ یُقَبِّلُ الْحُسَیْنَ وَ عَیْنَاهُ تَذْرِفَانِ وَ یَقُولُ
▪️من با یزید مگر چه کرده ام!
خدا به یزید برکت ندهد! پروردگارا یزید را لعنت کن! آن گاه مدت طولانی غش کرد. وقتی به هوش آمد، در حالی که چشمان مبارکش اشکبار بودند امام حسین علیه السلام را می‌بوسید و می‌فرمود:

أَمَا إِنَّ لِی وَ لِقَاتِلِکَ مُقَاماً بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
▪️ آیا نه چنین است که بین من و قاتل تو نزد خداوند عز و جل محاکمه ای خواهد بود.

📚بحارالانوار ج ۴۴ص٢۶۶

#مقتل_مستند
@ghasemnemati
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه

◾️ سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار إمام حسن علیه‌السلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ...

در نقلی آمده است:
امام حسن علیه‌السلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهما‌السلام تبعیت کنند سپس خطاب به برادر فرمود:
ای برادر من به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش می‌کنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهم‌السلام نموده اند.

ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه
▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت.

هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیه‌السلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیم‌تر از مصیبت من است و سختی‌های تو بزرگ‌تر از سختی‌های من است.

📚معالی السبطین؛ ص۴۸
@ghasemnemati_ir
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه


◾️«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد ...

🩸راوی گوید:
من به همراه امام حسن و امام حسین علیهماالسّلام در خانه بودم. امام حسن علیه‌السلام از اتاق خارج شدند؛ وقتی که بازگشتند، فرمودند:

لَقَدْ سُقِیتُ السَّمَّ مِرَاراً مَا سُقِیتُهُ مِثْلَ هَذِهِ الْمَرَّةِ لَقَدْ لَفَظَت قِطْعَةٌ مِنْ کَبِدِی فَجَعَلْتُ أَقْلِبُهَا بِعُودٍ مَعِی.
▪️من چند بار مسموم شده‌ام، ولی هیچ کدام نظیر این بار نبود؛ این مرتبه یک قطعه از کبدم خارج شد و با چوبی که در دست داشتم آن را زیر و رو کردم.

📚بحارالانوار ج۴۴ ص۱۵۶

🩸 إبن خزّاز قُمی در «کفایة الأثر» لحظات آخر امام مجتبی علیه‌السلام را اینگونه شرح می‌دهد:

و بَیْنَ یَدَیْهِ طَسْتٌ یُقْذَفُ عَلَیْهِ الدَّمُ وَ یَخْرُجُ کَبِدُهُ قِطْعَةً قِطْعَةً مِنَ السَّمِّ
▪️جلوی آن إمام، طشتی بود؛ خونی را که بالا می‌آورد در میان آن طشت می‌ریخت، و نیز قطعات کبدش به وسیله آن زهر، خارج می‌شد.

📚کفایه الاثر,ابن خزّاز قمی، ص۲۲۲

🩸 در گزارشی دیگر نیز آمده است:

و أحَسَّ بِأمعائهِ کأنّها تُقَطّعُ بِالسّکّاکین و الطّشتُ یُرفعُ مِن بینِ یَدَیه مُمتَلئً بِالدّمِ عِدّةَ مرّاتٍ بالیَوم
▪️آن زهر، چنان اثری در بدن آن حضرت گذاشت که گویا امعاء و احشاء او را با چاقو، قطعه قطعه کرده باشند؛ آن طشتی را که در مقابل آن حضرت گذاشته بودند، در آن روز آخر، چند مرتبه پُر از خون و قطعات کبد آن حضرت شد و آن را برداشتند و دوباره گذاشتند.

📚العبرة الساکتة ج۱ ص۱۱۶


@ghasemnemati_ir
#مصائب_شام
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند

◼️ پانصد هزار نفر در شهر شوم "شام" به تماشا آمده بودند...

... و در دروازهٔ شهر شام سه روز اسراء آل الله را بازگرفتند تا شهر را بيارايند و هر حُلّى و زيورى و زينتى كه در آن بود، به آيين‌ها بستند به گونه ای كه كسى تابحال چنین نديده بود.

ثُمَّ اسْتَقبَلَتْهُم مِن أهلِ الشّامِ زهاءُ خمس مِائَةَ ألفٍ مِنَ الرِّجالِ و النّساءِ مَعَ الدُّفوفِ، و خَرَجَ أُمَراءُ النّاسِ مَعَ الطُّبولِ و الصُّنوجِ و البوقاتِ
▪️قريب پانصد هزار مرد و زن با دف‌ها و اميران ايشان طبل‌ها و كوس‌ها و بوق‌ها و دهل‌ها بيرون آمدند

و كان فيهم أُلوفٌ مِنَ الرِّجالِ و الشَّبّانِ و النِّسوانِ يَرقِصونَ و يَضرِبونَ بالدَّفِّ و الصَّنجِ و الطَّنبورِ، و قد تَزَيَّنَ جَميعُ أَهلِ الشّامِ بأَلوانِ الثّيابِ و الكُحلِ و الخَضابِ
▪️ چند هزار مردان و جوانان و زنان رقص كنان با دف و چنگ و طبل زنان استقبال كردند. همه اهل شام دست و پاى خود را از خوشحالی خضاب كرده و سرمه در چشم كشيده و لباس‌های زیبا و رنگارنگ پوشيده بودند.

📚كامل بهايى،ج ۲/ ص۲۹۲- ۲۹۳
📚نفس المهموم، /ص ۴۳۲



@ghasemnemati_ir
#مصائب_شام
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند

◼️ از ورودی شهر شام تا کاخ یزید ملعون...

آن روزی که اسراء را وارد شهر شام کردند، روز چهارشنبه ای بود....

و كان خارجُ البَلَدِ مِن كَثرَةِ الخَلائِقِ كعَرصَةِ المَحشَرِ يَموجُ بعضُها في بَعضٍ.
▪️بیرون از شهر، چنان مردم شام ازدحام کرده بوده که گویی صحنه محشر اتفاق افتاده بود به طوری که بعضی روی بعضی دیگر، موج می‌خوردند.

اول صبح، به وقت سپیده دم،سرهای مقدس واسرا را وارد شهر کردند اما از کثرت ازدحام، وقت ظهر بود که اسرا با خستگی شدید، به گونه ای که بدن و مفاصل هر انسانی از دیدن آن ها به لرزه در می آید،آنها به در کاخ یزید ملعون رسیدند.

📚نفس المهموم، ص ۴۳۲
📚معالي السّبطين،ج ۲ ص۱۴۱
📚
مقتل الحسين عليه السّلام مقرم ص ۴۴٧


@ghasemnemati_ir
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#ماه_صفر

⚫️ شطرنج بازی و شرب خمرِ یزید لعنه الله، نزد سر مطهر
#سیدالشهدا سلام الله علیه

«جلس يزيد عليه اللعنة يلعب بالشطرنج و يذكر الحسين و اباه و جده و يستهزئ بذكرهم....»

✍🏻 علامه مجلسی رحمه الله می‌نویسد:

شیخ صدوق رحمه الله (در عيون اخبار الرضا علیه السلام) به اسنادش از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت کرده است:

وقتی سر مطهّر امام حسین علیه السّلام را به مجلس یزید پلید آوردند، مجلس شراب آراست و با ندیمان خود شراب زهر مار می‌کرد و با ایشان شطرنج بازی می‌کرد و شراب به یاران خود می‌داد و می‌گفت: بیاشامید که این شراب مبارکی است که سرِ دشمن ما نزد ما گذاشته است و دلشاد و خرّم گردیده‌ایم. سپس ناسزا به امام حسین و پدر و جدّ بزرگوار او صلوات اللَّه علیهم می‌گفت و هر مرتبه که در قمار بر حریف خود غالب می‌شد، سه پیاله شراب زهر مار می‌کرد و تهِ جرعه شومش را در پهلوی طشتی که سر آن سرور را در آن گذاشته بودند می‌ریخت!!!!! پس هرکس که از شیعیان ماست، باید که از شراب خوردن و شطرنج اجتناب نماید که کار دشمنان ماست، و هرکس در وقت نظر کردن به شراب یا به شطرنج صلوات فرستد بر امام حسین و لعنت کند یزید و آل زیاد را، حق تعالی گناهان او را بیامرزد هرچند به عدد ستارگان آسمان باشد.

📓جلاء العیون، صفحه ۷۳۲



@ghasemnemati_ir
#مقتل_مستند
#مصائب_شام

⚫️ به جرم گریه، نیزه بر سر ما می‌زدند ...

[إقبال الأعمال] رَأَیْتُ فِی کِتَابِ الْمَصَابِیحِ بِإِسْنَادِهِ إِلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام قَالَ قَالَ لِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ: سَأَلْتُ أَبِی عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ عَنْ حَمْلِ یَزِیدَ لَهُ فَقَالَ حَمَلَنِی عَلَی بَعِیرٍ یَطْلُعُ بِغَیْرِ وِطَاءٍ وَ رَأْسُ الْحُسَیْنِ علیه السلام عَلَی عَلَمٍ وَ نِسْوَتُنَا خَلْفِی عَلَی بِغَالٍ فأکف- [وَاکِفَةً] وَ الْفَارِطَةُ خَلْفَنَا وَ حَوْلَنَا بِالرِّمَاحِ إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ حَتَّی إِذَا دَخَلْنَا دِمَشْقَ صَاحَ صَائِحٌ یَا أَهْلَ الشَّامِ هَؤُلَاءِ سَبَایَا أَهْلِ الْبَیْتِ الْمَلْعُونِ.

✍🏻 در کتاب "مصابيح" به سندش آورده:
حضرت امام محمّد باقر سلام الله علیه فرمودند: من از پدرم علی بن الحسین علیهما السلام راجع به این که یزید لعنه الله او را چگونه اسیر کرد جویا شدم. فرمودند: مرا بر شتری که بدون جهاز بود سوار کرد و سر مبارک امام حسین سلام الله علیه هم بر فراز نیزه بود. زنان ما به دنبال ما بر استرهای بدون زین سوار بودند. دشمنان با نیزه‌ها به دنبال و اطراف ما بودند! هرگاه چشم یکی از ما گریان می‌شد، با نیزه بر سر او می‌زدند! وقتی با این کیفیت داخل دمشق شدیم، شخصی فریاد زد: ای اهل شام! اینان اسیرانِ .... هستند.❗️



📚 بحارالانوار، ج ۴۵، ص ١۵۴، به نقل از "اقبال الاعمال" سید بن طاووس رحمه الله

@ghasemnemati_ir
#تقویم_شیعه
#تاریخ_مستند


🔴 یکم
#ماه_صفر سالروز ورود اهلبیت علیهم السلام به شهر شام

⚫️ ورود اهل بیت امام حسین علیهم السلام به شام ...


... ثُمَّ أَمَرَ بِالسَّبَايَا وَ رَأْسِ الْحُسَيْنِ فَحُمِلُوا إِلَى اَلشَّامِ فَلَقَدْ حَدَّثَنِي جَمَاعَةٌ كَانُوا خَرَجُوا فِي تِلْكَ الصُّحْبَةِ أَنَّهُمْ كَانُوا يَسْمَعُونَ بِاللَّيَالِي نَوْحَ الْجِنِّ عَلَى الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِلَى الصَّبَاحِ وَ قَالُوا فَلَمَّا دَخَلْنَا دِمَشْقَ أُدْخِلَ بِالنِّسَاءِ وَ السَّبَايَا بِالنَّهَارِ مُكَشَّفَاتِ الْوُجُوهِ فَقَالَ أَهْلُ اَلشَّامِ الْجُفَاةُ مَا رَأَيْنَا سَبَايَا أَحْسَنَ مِنْ هَؤُلاَءِ فَمَنْ أَنْتُمْ فَقَالَتْ سُكَيْنَةُ ابْنَةُ الْحُسَيْنِ نَحْنُ سَبَايَا آلِ مُحَمَّدٍ فَأُقِيمُوا عَلَى دَرَجِ الْمَسْجِدِ حَيْثُ يُقَامُ السَّبَايَا وَ فِيهِمْ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَ هُوَ يَوْمَئِذٍ فَتًى شَابٌّ فَأَتَاهُمْ شَيْخٌ مِنْ أَشْيَاخِ أَهْلِ اَلشَّامِ فَقَالَ لَهُمُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَتَلَكُمْ وَ أَهْلَكَكُمْ وَ قَطَعَ قَرْنَ الْفِتْنَةِ فَلَمْ يَأْلُوا عَنْ شَتْمِهِمْ فَلَمَّا انْقَضَى كَلاَمُهُ قَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ أَ مَا قَرَأْتَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَ مَا قَرَأْتَ هَذِهِ الْآيَةَ - « قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ أُولَئِكَ ثُمَّ قَالَ أَ مَا قَرَأْتَ - « وَ آتِ ذَا الْقُرْبىٰ حَقَّهُ » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ هُمْ قَالَ فَهَلْ قَرَأْتَ هَذِهِ الْآيَةَ - « إِنَّمٰا يُرِيدُ اللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » قَالَ بَلَى قَالَ فَنَحْنُ هُمْ فَرَفَعَ الشَّامِيُّ يَدَهُ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّي أَتُوبُ إِلَيْكَ ثَلاَثَ مَرَّاتٍ اللَّهُمَّ إِنِّي أَبْرَأُ إِلَيْكَ مِنْ عَدُوِّ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مِنْ قَتَلَةِ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ لَقَدْ قَرَأْتُ اَلْقُرْآنَ فَمَا شَعَرْتُ بِهَذَا قَبْلَ الْيَوْم...

✍🏻 ابن زیاد لعنه الله دستور داد اسيران را با سر مطهر امام حسين عليه السلام بشام برند، جمعى كه با آن سر مطهر رفته بودند، گفتند كه شبها نوحه جن‌ها را تا صبح بر حسين (علیه السلام) مي‌شنيدند. گفته‌اند چون بشام رسيديم، روز روشن زنان و اسيران را وارد كردند، و اهل شام می‌گفتند: ما تا بحال اسيرانى نورانی مانند شما نديديم، شما چه کسانی هستید؟ سكينه دختر حسين علیهم السلام فرمود: ما اسيران خاندان پیامبریم. سپس آنها را بر سکوی مسجد كه توقفگاه اسيران بود بازداشتند، و على بن الحسين عليهم السلام هم جوان بود، شيخى از شاميان آمد و گفت: حمد خدای را كه مردان شما را كُشت و آشوب را خاموش كرد، و هرچه توانست به آنها بد گفت. چون سخن خود تمام كرد، على بن الحسين عليهم السّلام به او فرمود: تو قرآن نخواندى‌؟ گفت چرا. فرمود: اين آيه را خواندى: "قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ _ بگو از شما مزدى نخواهم جز دوستى خانواده‌ام." گفت: آرى. فرمود: ما مصداق این آیه‌ایم؛ فرمود: اين آيه را خواندى كه: "وَ آتِ ذَا الْقُرْبىٰ حَقَّهُ _ حق ذى القربى را بدهید؟" گفت آرى. فرمود: ما مصداق این آیه‌ایم. سپس فرمود آیا آیه تطهیر را خوانده‌ای؟! گفت آرى. فرمود: ما مصداق این آیه‌ایم. آن شامى دست به آسمان برداشت و سه بار گفت: خدايا من بدرگاهت توبه كردم. خدايا من بيزارم از دشمن آل محمد علیهم السلام و از قاتلان اهل بيت علیهم السلام، من قرآن را خواندم و تا كنون متوجه اين آيات نشدم ...

📓أمالی، صدوق رحمه الله، مجلس سی و یکم، حدیث ٣





@ghasemnemati_ir

#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
#ماه_صفر

◾️ سنگ‌دل‌تر از يزید (لعنه الله علیه) ندیدم ...

... ثُمَّ أُدْخِلَ نِسَاءُ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَلَى يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَصِحْنَ نِسَاءُ آلِ يَزِيدَ وَ بَنَاتُ مُعَاوِيَةَ وَ أَهْلُهُ وَ وَلْوَلْنَ وَ أَقَمْنَ الْمَأْتَمَ وَ وُضِعَ رَأْسُ الْحُسَيْنِ بَيْنَ يَدَيْهِ - فَقَالَتْ سُكَيْنَةُ وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ أَقْسَى قَلْباً مِنْ يَزِيدَ وَ لاَ رَأَيْتُ كَافِراً وَ لاَ مُشْرِكاً شَرّاً مِنْهُ وَ لاَ أَجْفَى مِنْهُ وَ أَقْبَلَ يَقُولُ وَ يَنْظُرُ إِلَى الرَّأْسِ - لَيْتَ أَشْيَاخِي بِبَدْرٍ شَهِدُوا جَزَعَ اَلْخَزْرَجِ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ ثُمَّ أَمَرَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ فَنُصِبَ عَلَى بَابِ مَسْجِدِ دِمَشْق...
#اسارت
#مقتل_مستند

◼️ شتران را رَم می دادند تا نوامیس سیدالشهدا علیه السلام بر زمین بخورند...

در زمان قیام مختار ، سهیل بن عریف خزاعی ملعون را به نزد مختار آوردند.
مختار گفت :
ای سهیل! تو آن نیستی که سیخ بر شتران می زدی تا رم کنند و اهل بیت «سلام الله علیهم» را از روی شتران بر زمین بیفتند ؟
سهیل انکار کرد.
امیر مختار فرمود:
اگر صد مصحف بسوزانی که من باور نمی کنم.
پس دستور داد تا انگشتان چهار دست و پای او را بریدند و در آفتاب انداختند تا به جهنم واصل شد.

📚مخزن البکاء ص ٧۴٨
📚بحرالمصائب ج۶
@ghasemnemati_ir
#عصر_عاشورا_و_شام_غریبان
#مقتل_مستند

◼️ چندین تن از اطفال آل الله، در حمله به خیام، جان سپردند...

اندکی پس از شهادت حضرت امام حسین (صلوات الله علیه) سپاه دشمن با وحشیگری تمام سواره به خیام آن حضرت هجوم بردند؛

حَتّىٰ سَحِقَ سَبعَةٌ مِنَ الْأطفالِ تَحتَ حَوافِرِ الْخَيلِ...
▪️به گونه ای که هفت تن از کودکان در هجوم زیر سم اسب های آنان لگدکوب شدند؛

که تاریخ نام پنج تن از آنها را آورده است:
دو دختر از حضرت امام حسن مجتبی (صلوات الله علیه)
دو پسر از عبدالرحمان بن عقیل بن ابی طالب به نامهای سعد و عقیل، عاتکه دختر هفت ساله حضرت مسلم بن عقیل (صلوات الله علیه)
محمد بن ابی سعید بن عقیل بن ابی طالب که او نیز هفت ساله بود.

📚معالي السبطين ج٢ص١٣۵


@ghasemnemati_ir
#حضرت_قاسم_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند


🩸سلام امام هادی « سلام الله علیه » در زیارت شهداء کربلا به حضرت قاسم علیه‌السلام و اشاره به
مقتل آن حضرت ...



📜 السَّلَامُ عَلَی الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمَضْرُوبِ عَلَی هَامَتِهِ الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِینَ نَادَی الْحُسَیْنَ عَمَّهُ فَجَلَّی عَلَیْهِ عَمُّهُ کَالصَّقْرِ وَ هُوَ یَفْحَصُ بِرِجْلَیْه التُّرَابَ وَالْحُسَیْنُ یَقُولُ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوکَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جَدُّکَ وَ أَبُوکَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَی عَمِّکَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا یُجِیبَکَ أَوْ أَنْ یُجِیبَکَ وَ أَنْتَ قَتِیلٌ جَدِیلٌ فَلَا یَنْفَعُکَ هَذَا وَ اللَّهِ یَوْمٌ کَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ مَعَکُمَا یَوْمَ جَمْعِکُمَا وَ بَوَّأَنِی مُبَوَّأَکُمَا وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَکَ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ نُفَیْلٍ الْأَزْدِیَّ وَ أَصْلَاهُ جَحِیماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِیماً
▪️سلام بر قاسم بن الحسن بن علی! که بر فرق سرش ضربه زدند و او را به غارت بردند ، آن هنگام که امام حسین عمویش را صدا زد و عمویش مثل باز شکاری به نزدش رسید، در حالی که پایش را به خاک می‌کشید و امام حسین علیه السّلام می‌گفت: قومی که تو را کشتند از رحمت خدا دور شوند، قومی که دشمن آنان در روز قیامت جد و پدر تو هستند.
سپس فرمود: به خدا قسم سخت است بر عمویت که او را صدا کنی و نتواند جوابت دهد یا جوابت دهد، ولی تو کشته شده و به زمین افتاده باشی و جواب عمو برایت سودی نداشته باشد. به خدا قسم امروز روزی است که کشندگان او زیاد و یاورانش کم شدند. خدا روز جمع شما دو نفر، مرا نیز با شما قرار دهد و مرا هم به جایگاه شما درآورد و قاتل تو عمر بن سعد بن عروة بن نفیل ازدی را لعنت کند و او را در جهنم افکند و برایش عذابی دردناک مهیا فرماید.

📚 المزار الکبیر ص۴٩٠



@ghasemnemati_ir
#امیرالمؤمنین علیه السلام
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_مستند

⚫️ زخم شدن چشمان
#سیدالشهدا در مصیبت #امیرالمومنین سلام الله علیهما طی چند ساعت ...


▪️فناداه علیه السلام فقال یا حسین یا أبا عبد الله ادن منی فدنا منه و قد قرحت أجفان عینیه من البکاء...

🔸امیرالمومنین سلام الله علیهما او را صدا زده و فرمود: ای حسین، ای اباعبدالله نزدیک من بیا. حسین علیه السلام نزدیک او شد در حالی که پلک هایش از گریه زخم شده بود...


📖بحارالانوار/ج42/ص288

#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امیرالمؤمنین علیه السلام
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_مستند

▪️دوستان به انتهای این مطلب دقت کنند گریز روضه جانسوز

⚫️ "امیرالمومنین از شدت درد، پاهای خود را بلند می کردند و به زمین می کوبیدند "
اصبغ بن نباته گوید: هنگامی که امیرمومنان علیه السلام ضربتی بر فرق مبارکش فرود آمد که به شهادتش انجامید مردم بر در دارالاماره جمع شدند و خواستار کشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند. امام حسن علیه السلام بیرون آمد و فرمود: ای مردم، پدرم به من وصیت کرده که کار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم، اگر پدرم از دنیا رفت، تکلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم می‌گیرد؛ پس بازگردید خدایتان رحمت کند.
مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: ای اصبغ، آیا سخن مرا درباره پیام امیرمومنان نشنیدی؟
گفتم: چرا، ولی چون حال او را مشاهده کردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثی از او بشنوم؛ پس برای من اجازه بخواه خدایت رحمت کند.
امام داخل شد و چیزی نگذشت که بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو.
من داخل شدم دیدم امیرمومنان دستمال زردی به سر بسته که زردی چهره‌اش بر زردی دستمال غلبه داشت و از شدت درد و کثرت سم پاهای خود را یکی پس از دیگری بلند می‌کرد و زمین می کوبید
.

#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امیرالمؤمنین علیه السلام
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_مستند

▪️اى مردم! هر كه مرا مى‏ شناسد كه مى ‏شناسد، و هر كه مرا نمى ‏شناسد من هم ‏اكنون خودم را معرّفى مى ‏نمايم، من مالك، خازن دوزخ مى ‏باشم، آگاه باشيد! همانا خداوند به احسان، كرم، فضل و جلالش به من دستور فرمود تا كليدهاى دوزخ را به حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم واگذار نمايم ، و حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم به من دستور داد تا آنها را در اختيار علىّ بن ابى طالب‏ عليه السلام قرار دهم، پس شما در اين امر گواهى داده و شاهد باشيد.
 در اين هنگام على ‏عليه السلام كليدهاى بهشت و دوزخ را مى‏ گيرد.

▫️ سپس رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: اى على! پس از آن تو از دامن من، و خاندانت از دامان تو و شيعيانت از دامان خاندانت مى‏ گيرند.
 على ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: من دستانم را بر هم زدم و گفتم: اى رسول خدا ! به سوى بهشت مى ‏رويم!
 پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود: آرى، سوگند به پروردگار كعبه!

▪️ ( اصبغ گويد: من در آن حال از مولايم جز اين دو حديث را نشنيدم، حضرت صلوات اللَّه عليه اين سخنان زيبا و دلنشين را فرمود و آنگاه روحش به سوى معبودش پر كشيد) .(1)
  
📖1) الروضة : 22 و 23 ، بحار الأنوار : 44/40 ح 82 و 204/42 ح 8 . نظير اين روايت را شيخ طوسى رحمه الله در امالى خود : 123 ح4 مجلس 5 ، و شيخ مفيد رحمه الله نيز در امالى خويش : 351 ح3 نقل كرده ‏اند .
📖منبع: قطره اي از درياي فضائل اهل بيت عليهم السلام ج 2 ص
402

 #قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
#امیرالمؤمنین علیه السلام
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_مستند

⚫️کلام حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام به اصبغ بن نباته در واپسين لحظات عمر شريفشان
  
📖  در كتاب «فضائل ابن شاذان» و همچنين «الروضه» آمده است :

⚫️اصبغ بن نباته‏ رحمه الله گويد: در واپسين لحظات اميرمومنان على ‏عليه السلام - كه فرق مباركش از شمشير كين ابن ملجم لعين شكافته شده بود - به عيادت مولايم رفته بودم، آن حضرت‏ عليه السلام به من فرمود:

▪️ اى اصبغ! بنشين و حديثى از من بشنو كه پس از اين روز ، ديگر از من سخن نخواهى شنيد. بدان اى اصبغ! من نيز - همچنان كه تو هم  اكنون به عيادت من آمده ‏اى - به عيادت رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله وسلم رفته بودم، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به من فرمود:

▫️ اى اباالحسن! برخيز به مردم بگو: براى نماز جماعت در مسجد حاضر شوند، آنگاه بر فراز منبر برو و يك پله از مقام من پايين‏تر بنشين و به مردم بگو:
 
▪️ألا من عقّ والديه فلعنة اللَّه عليه ، ألا من أبق من مواليه فلعنة اللَّه عليه ، ألا من ظلم أجيراً اُجرته فلعنة اللَّه عليه .
 آگاه باشيد! هر كه بر والدين خود جفا كند، لعنت خدا بر او باد.
 آگاه باشيد! هر بنده ‏اى كه از مولايش بگريزد، لعنت خدا بر او باد.
 آگاه باشيد! هر كه در مزد و اُجرتِ كارگرى ستم كند، لعنت خدا بر او باد.
 اى اصبغ! من فرمان حبيبم رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم را انجام دادم. در اين هنگام مردى از گوشه مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن! آنچه گفتى سه عبارت مختصر بود آنها را شرح داده و توضيح بده .

▫️ من پاسخ او را ندادم، تا اين كه خدمت رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم شرفياب شدم، و آنچه آن مرد گفته بود به استحضار حضرتش رساندم.

▪️ اصبغ گويد : در اين هنگام ، على عليه السلام دست مرا گرفت و فرمود :
 اى اصبغ! دست خود را بگشا!
 من دستم را گشودم، حضرت يكى از انگشتان مرا گرفت و فرمود:

▫️ اى اصبغ! همان‏گونه كه من انگشت تو را گرفتم، رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم انگشت مرا گرفت، آنگاه فرمود:
🔺 يا أباالحسن ! ألا وإنّي وأنت أبوا هذه الاُمّة فمن عقّنا فلعنة اللَّه عليه ، ألا وإنّي وأنت موليا هذه الاُمّة فعلى من أبق عنّا لعنة اللَّه ، ألا وإنّي وأنت أجيرا هذه الاُمّة ، فمن ظلمنا اُجرتنا فلعنة اللَّه عليه .
🔻 اى اباالحسن! به راستى كه من و تو پدران اين اُمّت هستيم، هر كه به ما جفا كند، لعنت خدا بر او باد.

▪️ به راستى كه من و تو مولاى اين اُمّت هستيم هر كه از ما بگريزد، لعنت خدا بر او باد.
▫️ به راستى كه من و تو ، دو اجير اين اُمّت هستيم هر كه در پاداش ما ستم نمايد، لعنت خدا بر او باد .
 آنگاه فرمود : آمين .
  
▪️اصبغ گويد: حضرت اين سخن بگفت و بيهوش شد، سپس به هوش آمد، فرمود:
 اى اصبغ! هنوز نشسته‏ اى!
 عرض كردم: آرى، اى مولاى من!
 فرمود: مى‏خواهى حديث ديگرى اضافه كنم؟
 عرض كردم: آرى، خداوند، از خيرات فراوانش بر تو بيفزايد.
 
▫️فرمود: روزى پيامبر خدا صلى الله عليه وآله وسلم در يكى از كوچه‏ هاى مدينه با من ديدار كرد، من غمگين بودم به گونه ‏اى كه آثار حزن و اندوه از چهره ‏ام پيدا بود.

▫️ آن حضرت رو به من كرد و فرمود: اى ابا الحسن! تو را غمگين مى ‏بينم، آيا مى‏ خواهى حديثى براى تو بگويم كه هرگز محزون نشوى؟
 عرض كردم: آرى.

▪️ فرمود: وقتى روز قيامت فرا مى ‏رسد، خداوند منبرى بلندتر از منبر پيامبران و شهيدان براى من قرار مى ‏دهد، آنگاه به من دستور مى‏دهد تا بر فراز آن بالا روم، سپس به تو دستور مى ‏دهد كه يك پله پايين‏تر از من صعود كنى. آنگاه به دو فرشته امر مى‏ كند كه يك پله پايين‏تر از تو بنشينند، موقعى كه همه بالاى آن منبر قرار گرفتيم هيچ كس از پيشينيان و آخرين نمى ‏ماند جز آنكه همه در پيرامون آن حاضر مى ‏شوند يكى از فرشتگانى كه پايين‏تر از تو نشسته فرياد مى ‏زند:

▫️ اى مردم! هر كه مرا مى ‏شناسد كه مى ‏شناسد، و هر كه مرا نمى‏ شناسد اينك خودم را معرّفى مى ‏نمايم. من رضوان، خازن بهشت هستم، آگاه باشيد! خداوند به احسان، كرم، فضل و جلالش به من دستور فرمود تا كليدهاى بهشت را به حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم واگذار نمايم، و حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم به من دستور داد تا آنها را در اختيار على بن ابى طالب ‏عليه السلام قرار دهم، پس شما در اين امر گواهى داده و شاهد باشيد.

▫️ آنگاه فرشته ‏اى كه پايين‏تر از او بوده بر مى خيزد و چنان فرياد مى ‏زند كه همه جمعيّت صداى او را مى ‏شنوند، و مى‏ گويد:

 ادامه👇👇👇
#امیرالمؤمنین علیه السلام
#شهادت_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_امیرالمؤمنین علیه السلام
#مقتل_مستند

⚫️دعاى آن حضرت در شكايت ايشان از قومش

▪️ قبل از شهادتش عن ابن ابي رافع قال: سمعته يقول:
اَللَّهُمَّ اَرِحْني مِنْهُمْ، فَرَّقَ اللَّهُ بَيْني وَ بَيْنَكُمْ، اَبْدَلَنِيَ اللَّهُ بِهِمْ خَيْراً مِنْهُمْ وَ اَبْدَلَهُمْ شَرّاً مِنّي. فما كان الاّ يومه، حتى قتل. دعاى آن حضرت در شكايت ايشان از قومش، قبل از شهادتش عبدالله بن ابى رافع گويد: شنيدم آن حضرت مى فرمود: خدايا! مرا از آنان راحت نما، بين من و آنان جدائى بينداز، و بهتر از آنان را نصيبم گردان، و بدتر از مرا بر آنان مسلط كنى. بعد از اين سخن يك روز بيشتر زنده نبود كه به شهادت رسيد.

📖 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج ۴۱، ص:
۲۰۸

#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
More