اشعار قاسم نعمتی

#سيدالشهداء
Channel
Logo of the Telegram channel اشعار قاسم نعمتی
@ghasemnemati_irPromote
6.84K
subscribers
475
photos
229
videos
193
links
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ارتباط با ادمین👈 t.center/ghneamati 🔰ایتا: https://eitaa.com/ghasemnemati 🔰بله: https://ble.ir/ghasemnemati 🔰سروش پلاس: https://splus.ir/ghasemnemati
Forwarded from اشعار قاسم نعمتی (قاسم نعمتی)
با سلام و آرزوی قبولی عزاداریها

با اجازه مادر سادات امسال که شب جمعه با شب عاشورا همزمان شده است مجموعه‌ای از اشعاری که با مضمون روضه شب جمعه می باشد به محضر حضرت عرضه می نمایم .
شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده
از راه می آید زنی قامت خمیده
لب میگذارد روی حلقوم بریده

فریادهای یا بنی پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد

روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد

گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بود اینگونه شکل گفتگویش

گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ
برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ
دیدم خودم در عصر عاشورا بنی
افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ

من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم

از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد
از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه آیه نذر قرآنت به هم خورد

راه تو را در گودی گودال بستند
بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند

#قاسم_نعمتی
@karimegharib


با یک سلام از هر طرف پرباز کردیم
تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم

راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است


شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جا صدها چنگ دارد
مادر شکایت ها زروز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد

گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی

مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت

خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو

بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت

با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib

سبک‌نسیمی جانفزا می آید

شب جمعه شد وغوغا شد- روضه خوانِ حرم زهرا شد

واویلا واویلا واویلا
مادرت روضه بر پا کرده-برایت ظرفِ آب آورده
کرده با گریه محشر بر پا
واویلا واویلا واویلا
بُنَی بُنَی  جان من-دورِ تو حلقه میزد دشمن
وای از آن غارت پیراهن
بر سر جسم تو شد دعوا
واویلا واویلا واویلا
رویِ نیزه سرت را بردند-باکتک خواهرت را بردند
معجر دخترت را بردند
وای از آن غروب عاشورا
واویلا واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib


شعر شب زيارتى حضرت #سيدالشهداء

برپا بشود محشر کبری شب جمعه
آید ز جنان ناله ی زهرا شب جمعه

یک هفته نگه داشته غم های دلش را
تا لحظه ی دیدارِ پسر در شب جمعه

زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته
با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه

با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی
تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه

پیراهن خونی شده بر دست بگیرد
آشفته شود عرش معلّا شب جمعه

مادر گره ی معجر خود باز نموده
در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه

آن موی بهم ریخته که در پَسِ در سوخت
گردد ته گودال هویدا شب جمعه

این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و
یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه
#قاسم_نعمتی
@karimegharib

شب جمعه ، شب گريه * شب ناله هاي زهراست
سينه زنها خوب مي دونن * تو حرم ولوله برپاست
آخه مادرش مياد زيارتش
تا كه بوسه بگيره ز صورتش
يه دفعه داد مي زنه سرت كجاست
مي بينه غرق به خون رو نيزه هاست
اونقَدَر تو سر و سينه مي زنه
هِيْ ميگه حسين من بي كفنه
پسرم تشنه بريدن سَرِ تو
دراُوردن صداي مادرتو
پسرم گلوت چرا پاره شده
نگا گن خواهرت آواره شده
يا حسين و يا حسين و يا حسين

#قاسم_نعمتی
@karimegharib


حسین حسین گفتن . افضل ِ اعمال همه
به کربلا آید . شب‌های جمعه  فاطمه

ناله زند ای پسرم
زائرت با چشم ترم

غریب مادر یاحسین


نرفته از یادم . تصویر جان دادن تو
کُشد مرا آخر . داغِ عریان ماندن تو

مادرجان؛ کو پیرُهنت ؟
عوض شده رنگ تنت

غریب مادر یاحسین

شبیه من اول . ضربه خورده پهلوی تو
به دستهٔ خنجر . گره زده گیسوی تو

در آورده داد مرا
باپا برگردانده تورا

غریب مادر یاحسین

توکه زمین خوردی . آواره شد خواهر تو
به کوچه و بازار . آمد دنبال سر تو
ناقه اش محاصره شد
قافله اش مسخره شد

غریب مادر یاحسین

اززبان حضرت زینب سلام الله علیها

جدایی از یارم . پایان تقدیر من است
دراین شب غربت . آتش دامن‌گیر من است
بااین دخترها چه کنم
باخیره سرها چه کنم
وای ازغریبی یاحسین

بند سوم
ندیده میگیری . بسکه تو اعمال مرا
الهی العفوم . وا می کند بال مرا
پر وامیکنم سمت حرم
مثل شهیدان بخرم
#حضرت_عبدالعظیم سلام‌الله‌علیه
#وفات_حضرت_حضرت_عبدالعظیم سلام‌الله‌علیه
#مدح_مرثیه_حضرت_عبدالعظیم سلام‌الله‌علیه

المنت و لله که گرفتار تو هستیم
‎عمری ست که در حلقه ی زوار تو هستیم

‎ما را به صف حشر به نام تو ببخشند
‎همسایه ی دیوار به دیوار تو هستیم

‎این خاک به نام تو نظر کرده ی زهراست
‎ما آبروی خویش بدهکار تو هستیم

‎عبدالحسنی م و بخدا روز قیامت
‎ای پور حسن در صف انصار تو هستیم

‎اقای کریمم ز مرام تو همین بس
‎ما بی سرو پاها سگ دربار تو هستیم

‎پای نمک سفره ی تو گریه نوشتند
‎ما صاحب اشکیم ببین یار تو هستیم

‎ما را ز سرت باز نکن جان رقیه
‎با گریه ی خود گرمی بازار تو هستیم

‎بوی حرم کرببلا میدهد اینجا
‎با اشک سحر محرم اسرار تو هستیم

‎از دولت فرزند حسن عبد حسینیم
‎در صحن تو انگار که بین الحرمینی

شب زيارتى حضرت
#سيدالشهداء

برپا بشود محشر کبری شب جمعه
آید ز جنان ناله ی زهرا شب جمعه

یک هفته نگه داشته غم های دلش را
تا لحظه ی دیدارِ پسر در شب جمعه

زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته
با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه

با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی
تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه

پیراهن خونی شده بر دست بگیرد
آشفته شود عرش معلّا شب جمعه

مادر گره ی معجر خود باز نموده
در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه

آن موی بهم ریخته که در پَسِ در سوخت
گردد ته گودال هویدا شب جمعه

این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و
یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه


#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
با سلام و آرزوی قبولی عزاداریها

با اجازه مادر سادات امسال که شب جمعه با شب عاشورا همزمان شده است مجموعه‌ای از اشعاری که با مضمون روضه شب جمعه می باشد به محضر حضرت عرضه می نمایم .
شبهای جمعه نیمه شبها تا سپیده
بر روی اسرارش خدا پرده کشیده
از راه می آید زنی قامت خمیده
لب میگذارد روی حلقوم بریده

فریادهای یا بنی پا بگیرد
حیدر بیاید بازوی زهرا بگیرد

روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد
قربان آن آقا که انگشتر ندارد
یک تکه ای سالم همه پیکر ندارد
جایی برای بوسه ی مادر ندارد

گیسوی خود را ریخته روی گلویش
مادر بود اینگونه شکل گفتگویش

گوید بنیّ یا بنیّ یا بنیّ
برخیز آمد مادرت زهرا بنیّ
دیدم خودم در عصر عاشورا بنی
افتاده بودی زیر دست و پا بنیّ

من بی وضو موی تو را شانه نکردم
حالا به دنبال سرت باید بگردم

از تشنگی لبهای عطشانت به هم خورد
ترکیب ابروها و چشمانت به هم خورد
از شدت ضربه دو دندانت به هم خورد
آیه آیه نذر قرآنت به هم خورد

راه تو را در گودی گودال بستند
بر پیکر تو نیزه ها را می شکستند

#قاسم_نعمتی
@karimegharib


با یک سلام از هر طرف پرباز کردیم
تاگوشة صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم

راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است


شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جا صدها چنگ دارد
مادر شکایت ها زروز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد

گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی

مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت

خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو

بر نیزه ها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
بر خیزران وتشت و قومی مست لعنت
بر آنکه دندان تورا بشکست لعنت

با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib

سبک‌نسیمی جانفزا می آید

شب جمعه شد وغوغا شد- روضه خوانِ حرم زهرا شد

واویلا واویلا واویلا
مادرت روضه بر پا کرده-برایت ظرفِ آب آورده
کرده با گریه محشر بر پا
واویلا واویلا واویلا
بُنَی بُنَی  جان من-دورِ تو حلقه میزد دشمن
وای از آن غارت پیراهن
بر سر جسم تو شد دعوا
واویلا واویلا واویلا
رویِ نیزه سرت را بردند-باکتک خواهرت را بردند
معجر دخترت را بردند
وای از آن غروب عاشورا
واویلا واویلا واویلا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib


شعر شب زيارتى حضرت #سيدالشهداء

برپا بشود محشر کبری شب جمعه
آید ز جنان ناله ی زهرا شب جمعه

یک هفته نگه داشته غم های دلش را
تا لحظه ی دیدارِ پسر در شب جمعه

زیر بغل فاطمه را فضّه گرفته
با مریم و آسیه و حوّا شب جمعه

با قامت خم، چادر خاکی، رخ نیلی
تا صبح کند زمزمه برپا شب جمعه

پیراهن خونی شده بر دست بگیرد
آشفته شود عرش معلّا شب جمعه

مادر گره ی معجر خود باز نموده
در لحظه ی بوسیدن رگها شب جمعه

آن موی بهم ریخته که در پَسِ در سوخت
گردد ته گودال هویدا شب جمعه

این بوسه کجا! بوسه ی گودال کجا و
یادی کند از زینبِ تنها شب جمعه
#قاسم_نعمتی
@karimegharib

شب جمعه ، شب گريه * شب ناله هاي زهراست
سينه زنها خوب مي دونن * تو حرم ولوله برپاست
آخه مادرش مياد زيارتش
تا كه بوسه بگيره ز صورتش
يه دفعه داد مي زنه سرت كجاست
مي بينه غرق به خون رو نيزه هاست
اونقَدَر تو سر و سينه مي زنه
هِيْ ميگه حسين من بي كفنه
پسرم تشنه بريدن سَرِ تو
دراُوردن صداي مادرتو
پسرم گلوت چرا پاره شده
نگا گن خواهرت آواره شده
يا حسين و يا حسين و يا حسين

#قاسم_نعمتی
@karimegharib


حسین حسین گفتن . افضل ِ اعمال همه
به کربلا آید . شب‌های جمعه  فاطمه

ناله زند ای پسرم
زائرت با چشم ترم

غریب مادر یاحسین


نرفته از یادم . تصویر جان دادن تو
کُشد مرا آخر . داغِ عریان ماندن تو

مادرجان؛ کو پیرُهنت ؟
عوض شده رنگ تنت

غریب مادر یاحسین

شبیه من اول . ضربه خورده پهلوی تو
به دستهٔ خنجر . گره زده گیسوی تو

در آورده داد مرا
باپا برگردانده تورا

غریب مادر یاحسین

توکه زمین خوردی . آواره شد خواهر تو
به کوچه و بازار . آمد دنبال سر تو
ناقه اش محاصره شد
قافله اش مسخره شد

غریب مادر یاحسین

اززبان حضرت زینب سلام الله علیها

جدایی از یارم . پایان تقدیر من است
دراین شب غربت . آتش دامن‌گیر من است
بااین دخترها چه کنم
باخیره سرها چه کنم
وای ازغریبی یاحسین

بند سوم
ندیده میگیری . بسکه تو اعمال مرا
الهی العفوم . وا می کند بال مرا
پر وامیکنم سمت حرم
مثل شهیدان بخرم