اشعار قاسم نعمتی

#او
Channel
Logo of the Telegram channel اشعار قاسم نعمتی
@ghasemnemati_irPromote
6.84K
subscribers
475
photos
229
videos
193
links
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ارتباط با ادمین👈 t.center/ghneamati 🔰ایتا: https://eitaa.com/ghasemnemati 🔰بله: https://ble.ir/ghasemnemati 🔰سروش پلاس: https://splus.ir/ghasemnemati
مطلب دوازدهم :
مقداد از کوچه بنی هاشم می گذشت که #او (ملعون) ، سد راه او شد.
به مقداد گفت: از کجا می آیی؟
مقداد جواب داد : از خانه ی مولایم #امیرالمؤمنین (علیه السلام)،دیشب فاطمه سلام الله علیها را دفن نمودیم

او (لعنت الله علیه) تا این سخن را شنید یک سیلی محکم به مقداد زد و مقداد نقش زمین شد و شروع کرد به گریه کردن…
او(ملعون) مضحکانه گفت : درد داشت که گریه میکنی؟

مقداد جواب داد : گریه من به خاطر سیلی خوردنم نیست، به خاطر این است که با این دست سنگین، دختر #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و سلم را سیلی زدی.

حالا احساس سیلی خوردن #فاطمه (سلام الله علیها) را حس میکنم….


📖بحارالانوار،جلد 43
#مقتل_فاطمیه
@karimegharib
مطلب دوازدهم :
مقداد از کوچه بنی هاشم می گذشت که #او (ملعون) ، سد راه او شد.
به مقداد گفت: از کجا می آیی؟
مقداد جواب داد : از خانه ی مولایم #امیرالمؤمنین (علیه السلام)،دیشب فاطمه سلام الله علیها را دفن نمودیم

او (لعنت الله علیه) تا این سخن را شنید یک سیلی محکم به مقداد زد و مقداد نقش زمین شد و شروع کرد به گریه کردن…
او(ملعون) مضحکانه گفت : درد داشت که گریه میکنی؟

مقداد جواب داد : گریه من به خاطر سیلی خوردنم نیست، به خاطر این است که با این دست سنگین، دختر #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و سلم را سیلی زدی.

حالا احساس سیلی خوردن #فاطمه (سلام الله علیها) را حس میکنم….


📖بحارالانوار،جلد 43
#مقتل_فاطمیه
@karimegharib
Forwarded from اشعار قاسم نعمتی (قاسم نعمتی)
مقداد از کوچه بنی هاشم می گذشت که #او (ملعون) ، سد راه او شد.
به مقداد گفت: از کجا می آیی؟
مقداد جواب داد : از خانه ی مولایم #امیرالمؤمنین (علیه السلام)،دیشب فاطمه سلام الله علیها را دفن نمودیم

او (لعنت الله علیه) تا این سخن را شنید یک سیلی محکم به مقداد زد و مقداد نقش زمین شد و شروع کرد به گریه کردن…
او(ملعون) مضحکانه گفت : درد داشت که گریه میکنی؟

مقداد جواب داد : گریه من به خاطر سیلی خوردنم نیست، به خاطر این است که با این دست سنگین، دختر #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و سلم را سیلی زدی.

حالا احساس سیلی خوردن #فاطمه (سلام الله علیها) را حس میکنم….


📖بحارالانوار،جلد 43
@karimegharib
مقداد از کوچه بنی هاشم می گذشت که #او (ملعون) ، سد راه او شد.
به مقداد گفت: از کجا می آیی؟
مقداد جواب داد : از خانه ی مولایم #امیرالمؤمنین (علیه السلام)،دیشب فاطمه سلام الله علیها را دفن نمودیم

او (لعنت الله علیه) تا این سخن را شنید یک سیلی محکم به مقداد زد و مقداد نقش زمین شد و شروع کرد به گریه کردن…
او(ملعون) مضحکانه گفت : درد داشت که گریه میکنی؟

مقداد جواب داد : گریه من به خاطر سیلی خوردنم نیست، به خاطر این است که با این دست سنگین، دختر #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و سلم را سیلی زدی.

حالا احساس سیلی خوردن #فاطمه (سلام الله علیها) را حس میکنم….


📖بحارالانوار،جلد 43
@karimegharib