خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم خداحافظ.لباس مشکی و پرچم حسین جانم خداحافظ.حسینی ها عزادارا میون ما. میومد ناله زهرا حسین جانم حلالم کن . میدونم خیلی آقایی دم مرگم.به دیدارم تو می آیی حسین جانم حلالم کن. ببین کوهی زدردم من حلالم کن. برات کاری نکردم من حسین جانم حلالم کن . میدونم که گنه کارم ولی آقا . می دونی که دوست دارم حسین جانم ببین زهرا. همیشه دستم و پر کرد به قدی خم. زنوکرها تشکر کرد حسین جانم
سلام آقا. امام مهربان من سلام آقا. ببین اشک روان من رضا جانم سلام آقا. پناه بی پناهانی ازاون اول. منم نوکر تو سلطانی رضا جانم دلم تنگه.برای صحن گوهرشاد دخیل بستم. کنار پنجره فولاد رضا جانم رئوف آقا. ببین خیلی کم آوردم یه کاری کن . دوباره من زمین خوردم رضا جانم توی حجره.زپا افتاده ای تنها به گوش تو رسیده ناله زهرا رضا جانم جواد اومد. کنار تو به چشم تر زدی بوسه . به لبهاش لحظه آخر رضا جانم ولی آقا. شده کرببلا غوغا زمین خورده. کنار یک پسر بابا رضا جانم #وداع #قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir
🩸بیتابیِ حضرت جوادالائمه علیهالسلام به هنگام وداع با پدر بزرگوارش ...
🗓 برخی تاریخ خروج امامرضاعلیهالسلام از مدینه به سمت خراسان را ، ۲۵ ذیالقعده نقل کردهاند.
📚مستدرک سفینة البحار، ج۸، ص۵۵۶
🔍 در روایت آمده است:
🔖 در آن سالی که امامرضاعلیهالسلام عازم خراسان بود، همراه پسرش حضرت جواد علیهالسلام برای انجام حجّ عمره به مکّه رفتند. امامرضاعلیهالسلام با چشمی گریان در کنار کعبه ایستاده و با خانه خدا وداع کرد، پس از طواف به مقام ابراهیم علیهالسلام رفت و در آنجا به نماز ایستاد.
🔖 موفّق، غلام امامرضاعلیهالسلام گوید: حضرت جواد علیهالسلام را کنار حِجر اسماعیل، دیدم نشسته و به راز و نیاز مشغول است، نشستن حضرت طول کشید، به او عرض کردم: فدایت شوم؛ برخیز! آن حضرت فرمود: نمیخواهم از اینجا برخیزم مگر این که خدا بخواهد.
📋 وَ اسْتَبَانَ فِی وَجْهِهِ الْغَمُّ ▪️او در این هنگام بسیار غمگین بود و اندوه در چهره مبارکش نمایان بود.
🔖 نزد امامرضاعلیهالسلام رفتم و ماجرا را گفتم. امامرضاعلیهالسلام نزد حضرت جواد علیهالسلام آمد و فرمود: ای محبوب دلم! برخیز! حضرت جواد علیهالسلام عرض کرد:
📋 کَیْفَ أَقُومُ وَ قَدْ وَدَّعْتَ الْبَیْتَ وَدَاعاً لَا تَرْجِعُ إِلَیْهِ ▪️چگونه برخیزم با این که شما را میبینم به گونهای با خانه خدا وداع میکنید که گویی دیگر به اینجا باز نمیگردید!؟
🔖 إمام رضاعلیهالسلام فرمود: محبوب دلم! برخیز، در این هنگام او برخاست و همراه پدر حرکت کرد.(امام جواد علیهالسلام همراه مُوَفّق به مدینه برگشتند و إمام رضاعلیهالسلام به سمت خراسان حرکت کردند)
📚کشف الغمّه، ج۳ ص۲۱۵.
✍ آه یا علی بن موسی الرضا... وداع فرزند با پدری که دیگر امید بازگشتش نیست، خیلی سخت است... اما با اسم «وداع»، دلهای ما به یاد آن وداع جانسوزی میافتد که مقاتل نوشتهاند:
📜 ثُمَّ وَدَّعَ الحُسَينُ عليهالسلام النِّساءَ، وكانَت سكينَةُ تَصيحُ، فَضَمَّها إلى صَدرِهِ و مَسَحَ دُموعَها بِكُمِّه و قالَ: ▪️... در آخر سیدالشهداء علیهالسلام آمد تا با زنان و مخدّرات، وداع كند. حضرت سكينه علیهاالسلام، که طاقت وداع پدر را نداشت، فریاد میکشید؛ امام عليهالسلام، او را به سينهاش چسباند و اشک چشمان دخترش را با آستین پاک کرد و فرمود:
📜 سَيَطولُ بَعدي يا سكينَةُ فَاعلَمي/ مِنكِ البُكاءُ إذَا الحِمامُ دَهاني ▪️اى سَكينه جان! بدان كه پس از من، گريهات طولانى خواهد بود، هنگامى كه مرگ، مرا در يابد.
📜 لا تُحرِقي قَلبي بِدَمعِكِ حَسرَةً ما دامَ مِنِّي الرّوحُ فِي جُثماني ▪️با اشك حسرتت، دلم را آتش مزن تا آن گاه كه روح در بدن دارم.
📋 إِنِّی حَیْثُ أَرَادُوا بِیَ الْخُرُوجَ جَمَعْتُ عِیَالِی فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ یَبْکُوا عَلَیَّ حَتَّی أَسْمَعَ ▪️وقتی خواستند مرا از مدینه خارج کنند، اهل و عیالم را جمع کردم و به آنها گفتم برایم گریه کنند تا صدای گریه آنها را بشنوم.
بعد دوازده هزار دینار به آنها دادم؛ ( گویا به امامعلیهالسلام عرضه داشتند که گریه بر پشت سر مسافر، میمنت ندارد) که حضرت به آنها فرمودند:
📋 أَمَا إِنِّی لَا أَرْجِعُ إِلَی عِیَالِی أَبَداً ▪️من مسافری هستم که دیگر از این سفر به نزد اهل و عیالم بر نمیگردم.
📚المناقب،ج۱۲، ص۱۶۷
🖇 در زیارتنامه «جوادیه» نیز اینگونه به امامرضاعلیهالسلام، «سلام» میدهیم:
📜 السَّلَامُ عَلَی مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالنِّیَاحَةِ عَلَیْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَیْهِ ▪️سلام و درود بر آن آقایی که فرزندان و خانواده خود را امر فرمود در گریه کردن بر او، پیش از رسیدن شهادتش.
ای رئوف همیشه خوب ، سلام پیش تو میشود دلم آرام شد زیارت همیشه نیمه تمام هرکه رویت ندید،شد ناکام کاش قلب مرا تکان بدهی دیگر این بار رخ نشان بدهی
از همه غیر تو بُریدم من خویش را تا حرم کشیدم من گرچه رویِ تورا ندیدم من طعم آغوشِ تو چشیدم من آبرو رفته را خریدی تو دست،رویِ سرم کشیدی تو
این رئوفی که میشناسم من رَد نکرده ز خانه اش دشمن پسرِ فاطمه است پس حتما به قسم نیست احتیاج اصلا دردهامان دواشود اینجا گِرِهِ کور واشود اینجا
تو گنهکار را عوض کردی دلِ بیمار را عوض کردی هر گرفتار را عوض کردی آخرِ کار را عوض کردی راهم از حادثه به تو افتاد عوضم کن تورا بجان جواد
شاهِ گنبد طلا،امامرضا جلوه های خدا ، امامرضا بقیع و سامرا، امامرضا نجف وکربلا ، امامرضا صاحبِ سرزمین ایرانی تو برای همیشه سلطانی
قبلة نور حضرت خورشید نورِ حیدر زصحنِ تو تابید هر شب از گنبد تو بی تردید میشود جلوة نجف را دید در حریمِ تو زائرِ نجفم با سلامی مسافرِ نجفم
صحن هایت بهشت این دنیاست چون حریم تو جنت الزهراست کُنجِ باب الجواد،عرشِ خداست چون نسیمش نسیمِ کرببلاست درحرم هرغروب ،بی تابم یادِ صحن و سرایِ اربابم
تاکشیدی عبا به روی سرت نظر انداختی به دور وبرت یک نفس پاره پاره شد جگرت جمع کردی زکوچه بال وپرت سرِ پا بودی وزمین خوردی ناگهان نامِ مادرت بُردی
همه درهایِ حجره را بستی روی پهلو گرفته ای دستی یادِ گودالِ کربلا هستی کِی گرفتار عده ای مستی بین یک دسته گرگ ، شیر افتاد جایِ تنگی حسین گیر افتاد
لبش از تشنگی تکان میخورد نیزه او را به هرطرف میبُرد گُل لبهاش با لگد پژمُرد نیزه داری گلویِ او آزُرد عده ای صبر ِ خواهرش بُردند دورِلب تشنه آب می خوردند
تابدن پایمال مرکب شد وقت دیدار، نیمة شب شد از حسینی که نامرتب شد حنجری پاره سهم زینب شد چه حسینی مرمل بدماء چه حسینی مقطع الاعضاء
در کنار تنی که شد بی سر نیمه شب خواهرآمد و مادر دوزنِ مو سپید ویک پیکر وانمودند تا زسر معجر ناگهان ساربان زراه آمد بهرِ غارت به قتلگاه آمد
🔰 زیارتنامه «جوادیّه»، با معارف و مضامینی بسیار والا، که مورد غفلت قرار گرفته است...
در ذیل زیارات حضرت علی بن موسی الرضا علیهماالسلام، مرحوم علامه مجلسی زیارتنامهای را از امام جواد علیهالسلام نقل میکند که بسیار معارف منحصر به فرد و والایی در آن ذکر شده است که به عنوان نمونه، «چند فراز پراکنده» از آن را ذکر میکنیم:
📋 یا لَیتَنِی مِنَ الطَّائِفِینَ بِعَرْصَتِهِ وَ حَضْرَتِهِ مُسْتَشْهِداً لِبَهْجَةِ مُؤَانَسَتِهِ؛ 🔻ای کاش من جزء کسانی بودم که در آستان حضرت سلطان علی بن موسی الرضا علیهالسلام دائماً طواف میکردم و از خوشحالی اُنس و همنشینی با او شهید میشدم؛
📋 أَطُوفُ بِبَابِكُمْ فِی كُلِّ حِین،كَأَنَّ بِبَابِكُمْ جُعِلَ الطَّوَافُ 🔻در هر زمان، در آستان شما طواف میکنم و گویا «طواف» را فقط به دور خانه شما قرار دادهاند.
📋 السَّلَامُ عَلَى فَرْحَهِ الْقُلُوبِ ، وَ فَرَجِ الْمَکْرُوبِ، 🔻سلام بر تو امامی که موجب مسرّت قلبهایی، بر تویی که موجب گشایش گرههایی؛
📋 السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الرَّءُوفِ ، الَّذِی هَیَّجَ أَحْزَانَ یَوْمِ الطُّفُوفِ 🔻سلام بر آن امام مهربان ؛ همان امامی که دلهای مردم را از غم و اندوه روز عاشورا، تکان داد.
📋 السَّلَامُ عَلَى قَمَرِ الْأَقْمَارِ 🔻سلام بر ماهِ همهٔ ماهْها...
🩸بیتابیِ حضرت جوادالائمه علیهالسلام به هنگام وداع با پدر بزرگوارش ...
🗓 برخی تاریخ خروج امامرضاعلیهالسلام از مدینه به سمت خراسان را ، ۲۵ ذیالقعده نقل کردهاند.
📚مستدرک سفینة البحار، ج۸، ص۵۵۶
🔍 در روایت آمده است:
🔖 در آن سالی که امامرضاعلیهالسلام عازم خراسان بود، همراه پسرش حضرت جواد علیهالسلام برای انجام حجّ عمره به مکّه رفتند. امامرضاعلیهالسلام با چشمی گریان در کنار کعبه ایستاده و با خانه خدا وداع کرد، پس از طواف به مقام ابراهیم علیهالسلام رفت و در آنجا به نماز ایستاد.
🔖 موفّق، غلام امامرضاعلیهالسلام گوید: حضرت جواد علیهالسلام را کنار حِجر اسماعیل، دیدم نشسته و به راز و نیاز مشغول است، نشستن حضرت طول کشید، به او عرض کردم: فدایت شوم؛ برخیز! آن حضرت فرمود: نمیخواهم از اینجا برخیزم مگر این که خدا بخواهد.
📋 وَ اسْتَبَانَ فِی وَجْهِهِ الْغَمُّ ▪️او در این هنگام بسیار غمگین بود و اندوه در چهره مبارکش نمایان بود.
🔖 نزد امامرضاعلیهالسلام رفتم و ماجرا را گفتم. امامرضاعلیهالسلام نزد حضرت جواد علیهالسلام آمد و فرمود: ای محبوب دلم! برخیز! حضرت جواد علیهالسلام عرض کرد:
📋 کَیْفَ أَقُومُ وَ قَدْ وَدَّعْتَ الْبَیْتَ وَدَاعاً لَا تَرْجِعُ إِلَیْهِ ▪️چگونه برخیزم با این که شما را میبینم به گونهای با خانه خدا وداع میکنید که گویی دیگر به اینجا باز نمیگردید!؟
🔖 إمام رضاعلیهالسلام فرمود: محبوب دلم! برخیز، در این هنگام او برخاست و همراه پدر حرکت کرد.(امام جواد علیهالسلام همراه مُوَفّق به مدینه برگشتند و إمام رضاعلیهالسلام به سمت خراسان حرکت کردند)
📚کشف الغمّه، ج۳ ص۲۱۵.
✍ آه یا علی بن موسی الرضا... وداع فرزند با پدری که دیگر امید بازگشتش نیست، خیلی سخت است... اما با اسم «وداع»، دلهای ما به یاد آن وداع جانسوزی میافتد که مقاتل نوشتهاند:
📜 ثُمَّ وَدَّعَ الحُسَينُ عليهالسلام النِّساءَ، وكانَت سكينَةُ تَصيحُ، فَضَمَّها إلى صَدرِهِ و مَسَحَ دُموعَها بِكُمِّه و قالَ: ▪️... در آخر سیدالشهداء علیهالسلام آمد تا با زنان و مخدّرات، وداع كند. حضرت سكينه علیهاالسلام، که طاقت وداع پدر را نداشت، فریاد میکشید؛ امام عليهالسلام، او را به سينهاش چسباند و اشک چشمان دخترش را با آستین پاک کرد و فرمود:
📜 سَيَطولُ بَعدي يا سكينَةُ فَاعلَمي/ مِنكِ البُكاءُ إذَا الحِمامُ دَهاني ▪️اى سَكينه جان! بدان كه پس از من، گريهات طولانى خواهد بود، هنگامى كه مرگ، مرا در يابد.
📜 لا تُحرِقي قَلبي بِدَمعِكِ حَسرَةً ما دامَ مِنِّي الرّوحُ فِي جُثماني ▪️با اشك حسرتت، دلم را آتش مزن تا آن گاه كه روح در بدن دارم.
📋 إِنِّی حَیْثُ أَرَادُوا بِیَ الْخُرُوجَ جَمَعْتُ عِیَالِی فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ یَبْکُوا عَلَیَّ حَتَّی أَسْمَعَ ▪️وقتی خواستند مرا از مدینه خارج کنند، اهل و عیالم را جمع کردم و به آنها گفتم برایم گریه کنند تا صدای گریه آنها را بشنوم.
بعد دوازده هزار دینار به آنها دادم؛ ( گویا به امامعلیهالسلام عرضه داشتند که گریه بر پشت سر مسافر، میمنت ندارد) که حضرت به آنها فرمودند:
📋 أَمَا إِنِّی لَا أَرْجِعُ إِلَی عِیَالِی أَبَداً ▪️من مسافری هستم که دیگر از این سفر به نزد اهل و عیالم بر نمیگردم.
📚المناقب،ج۱۲، ص۱۶۷
🖇 در زیارتنامه «جوادیه» نیز اینگونه به امامرضاعلیهالسلام، «سلام» میدهیم:
📜 السَّلَامُ عَلَی مَنْ أَمَرَ أَوْلَادَهُ وَ عِیَالَهُ بِالنِّیَاحَةِ عَلَیْهِ قَبْلَ وُصُولِ الْقَتْلِ إِلَیْهِ ▪️سلام و درود بر آن آقایی که فرزندان و خانواده خود را امر فرمود در گریه کردن بر او، پیش از رسیدن شهادتش.