مرا زمان فراقت در این زمانه کجاست
غریق موج بلا را یکی کرانه کجاست
به شهر تیره ي چشمم ستاره ای ند مید
فروغ ماه منیری! دراین شبانه کجاست
کسی ز رشته ي الفت کرشمه ای نگشود
زدیده ای که بخواند دلی ترانه کجاست
غریب شهر و دیارم پر از غبار سفر
قلندران زمین را نشان خانه کجاست
بخوان به قله ي باور گشاده بال مرا
بگو پرنده ي شب را که آشيانه کجاست
زبان عشق تو با من کلام شعله و شمع
سخن ز حلقه ي موی وز دام و دانه کجاست
شنو روايت ما را ز چشم خيس تبر
حدیث خسرو شیرین درین فسانه کجاست
هوای کوی تو دارد دلم چوباد سحر
نشان آنکه بسویت شوم روانه کجاست
بگو کسی که بمیرد چو "هامن" ازغم عشق
دوباره روید و از نو زند جوانه کجاست
شاعر :
#محمد_اکبری_کوچکسرایی (هامن)
@haman_maصدا :
#قاسم_ساروی @ghasemmollaei.