✨ درآمد سرانه ایرانیان: جیبِ نفتی یا غیرنفتی؟! ✨💢 یکی از مهمترین ابهامات در مورد عملکرد
اقتصادی کشور در طول ۴۰ سال گذشته، استفاده ابزاری و بعضاً مغرضانه از شاخصهای
#رفاه اقتصادی و مقایسه وضعیت کنونی با وضعیت قبل از انقلاب است. به عنوان نمونه بسیاری با تمسک به شاخص
#درآمد_سرانه ایرانیان در طول ۵۰ سال گذشته به انحای مختلف سعی در اثبات ناکارآمدی کشور در تحقق عدالت یا کاهش رفاه در اقتصاد ایران داشتهاند کما اینکه گزارههایی مانند "هنوز بعد از چهل سال به درآمد سرانه سال ۵۷ نرسیدهایم!"" یگانه کشور جهان هستیم که درآمد سرانهای کمتر از چهل سال قبل داریم!" همگی بر اساس نگاه به همین شاخص تبیین شدهاند.
📈 شاخص درآمد سرانه از تقسیم کل تولید بر جمعیت یک کشور بدست میآید. یعنی نشان میدهد که به ازای هر ایرانی چقدر در کشور تولید انجام میگیرد. افزایش کل
#تولید یک کشور میتواند باعث افزایش این شاخص شود و بالعکس. همچنین افزایش جمعیت نیز میتواند باعث کاهش این شاخص گردد و کاهش جمعیت ارتقاء شاخص درآمد سرانه را به دنبال خواهد داشت. کما اینکه حدود ۲/۵ برابر شدن جمعیت ایران در طول چهل سال گذشته به معنای کاهش درآمد سرانه است.
💰 از طرفی دیگر رشد بسیاری زیاد درآمد سرانه در سالهای دهه ۵۰ معلول رشد بسیار زیاد تولید و فروش
#نفت است کما اینکه در سال ۱۳۵۵ تولید نفت ایران به روزی ۶ میلیون بشکه رسید حالآنکه در سالهای پس از انقلاب فروش نفت ایران حداکثر به ۲ میلیون بشکه در روز رسیده است که نشان از کاهش درآمدهای نفتی و بهتبع کاهش
#تولید_ناخالص_داخلی بخش نفت داشته است که خود را در ظاهر به شکل کاهش درآمد سرانه در اقتصاد ایران نشان میدهد.
📝 فارغ از تمام ایرادات نظری و محتوایی که به شاخص درآمد سرانه در علم اقتصاد وارد است و اساساً این شاخص را به هیچوجه نمیتوان شاخص مناسبی برای رفاه اجتماعی دانست اما اگر نگاهی دقیق به همین شاخص غیردقیق داشته باشیم میتوانیم یافتههای بهتری از عملکرد
اقتصادی کشور در طول ۴۰ سال گذشته کسب نماییم.
🧮 یکی از نکات مهم در تحلیل درآمد سرانه بسیار بالای قبل از
#انقلاب (بازه سالهای ۵۰ الی ۵۶ در نمودار ۱) مسئله تولید بسیار زیاد نفت بوده است که درآمد سرشاری را نصیب دولت نموده است اما گزارشهای تاریخی و آماری نشان میدهد در همین سالها که تولید نفت کشور به ۶ میلیون بشکه نفت رسیده بوده است حدود ۴۰ درصد مردم ایران همچنان از هیزم و چوب برای گرمایش استفاده میکردهاند این یک مثال ساده از نابرابری عمیق در دسترسی به عواید حاصل از نفت بوده است، یعنی اگرچه در دهه ۱۳۵۰ درآمد سرانه کشور بسیار زیاد شده بود اما همچنان نابرابری بسیار عمیقی در توزیع این منابع وجود داشت و طبیعتاً بسیاری از مردم کشور از این منابع محروم بودند. حالآنکه در سالهای دهه ۶۰ به بعد علیرغم کاهش تولید نفت، میزان دسترسی و بهرهمندی دهکهای مختلف جامعه به منابع درآمدی و هم خود منابع سوختی بسیار افزایش یافت.
📑 یکی از نکات تحلیلی بسیار جالبتوجه در مورد شاخص درآمد سرانه، در صورت حذف نفت نشان داده میشود (نمودار ۲). درواقع نفت به عنوان یک درآمد بادآورده که نصیب دولتها میشود همیشه نقشی صحیح در اقتصاد ایفا نمیکند و درآمدهای هنگفت نفتی، تصویر واقعی از اقتصاد را مخدوش میکند لذا با حذف اثر نفت در شاخص درآمد سرانه میتوان تصویری واقعیتر از رشد یا افول درآمد سرانه
#اقتصاد_ایران پیدا کرد.
📌 حذف نفت از درآمد سرانه نشان میدهد که برخلاف ادعای های انجامشده، درآمد سرانه واقعی ایرانیان در طول ۴۰ سال گذشته نهتنها کاهش نیافته بلکه حدود ۳۰ درصد هم افزایش داشته است. این افزایش درآمد سرانه از این جهت مهم است که افزایش درآمد سرانه که برآمده از فروش نفت باشد لزوماً به
توسعه و رشد
اقتصادی مربوط نیست و لزوماً برآمده از افزایش تولید واقعی کشور نیست و با کاهش یا افزایش فروش یا تلاطم قیمت نفت کاملاً تغییر میکند! بلکه با حذف اثر نفت میتوان فهمید که در طول ۴۰ سال گذشته علیرغم همه عوامل مخل دیگر (مانند جنگ تحمیلی، افزایش ۲/۵ برابری جمعیت و تحریم و ....) درآمد سرانه ایرانیان از محل تولید داخلی کشور ۳۰ درصد ارتقاء داشته است، طبیعتاً میتوان گفت که این نوع افزایش درآمد سرانه نشاندهنده تقویت بنیه تولیدی کشور و همچنین توزیع عادلانهتر ثروت خلقشده نیز بوده است.
🔺️ 🔺️ 🔺️ 🔺️👤 «علی مصطفوی ثانی»
#قطب_نما#رشد_اقتصادی#تحریم#توسعه#توسعه_اقتصادی#انقلاب_اسلامی#رفاه#عدالت_اقتصادی#عدالت_اجتماعی#فقر#نفت#ملی_شدن_نفت#جمعیت#اقتصاد#درآمد#درآمد_سرانه#گرای_عدالت🆔 @gerayeedalat