✨ «نهضت» کشته و «نظام» راست شد! ✨[بخش سوم]
🔷 ثانیاً ذیل «نظام» و برای «تدوین» و «اجرا»ی بایدهای تحقق عدالت اجتماعی، میبایست در دو ساحتِ «ساختار» و «کارگزار» طراحی یا عزمهایی با محوریت عدالت صورت میپذیرفت. از طراحی ساختار انتخابات، پارلمانی یا ریاستی بودن نظام و کارکرد
#شورای_نگهبان گرفته تا تعریف وضع مطلوب برای نظامهای آموزشی، سلامت، بانکی، مالیاتی و... ذیل کلانایده، اگر «عدالت اجتماعی» میبود، توسط کارگزاران و جریانهای سیاسی مختلف حاکم بر ادوار دولتها و مجلسها، اگر به کلانایده معتقد میبودند، باید در ساحت نظر و عمل اتفاقاتی رقم میخورد. دومین شرط محقق نشدهی کلانایده اینجا خودش را نشان میدهد. ما اکنون و در طول حدود سه دهه از مهمترین سالهای طرحریزی ساختمان «نظام»، جریان سیاسی یا کارگزار صاحب قدرتِ «چپ» یا دارای دغدغههای عدالتخواهانه و برنامههای مبتنی بر رفع نابرابری و توزیع عادلانهها فرصتها و ثروتها نداشتهایم. بعد از دههی ۶۰ که آن هم بخاطر شرایط و اقتضائات ویژه سالهای ابتدایی پس از انقلاب و جنگ تحمیلی خیلی نمیتوان جریانشناسی اندیشهای دقیقی از آن داشت، از ابتدای دهه ۷۰ تاکنون شاهد دست بدست شدن قدرت میان «راستهای موسوم به
#اصولگرا» و «راستهای موسوم به
#اصلاح_طلب» بودهایم.
📌 بطور خلاصه؛ کشتهشدن «نهضت» در سطوح مختلفش و راستگرا شدن «نظام» در جریانهای سیاسیاش، مهمترین آسیبشناسی نگارنده از عدم توفیق نظام جمهوری اسلامی در حوزه عدالت اجتماعی و فاصلهی ژرف وضعموجود آن با آرمانهای تصویرشده است. در همین راستا، «احیای نهضت» و «شکل و قدرت گرفتن یک جریان سیاسی عدالتمحور» و در نتیجهی این دو، تحقق «حکمرانی مشارکتی عدالتمحور» در دههی پیش رو، الزام اجتنابناپذیر بازگشت به مسیر تحقق عدالت است.
✍️ «میلاد گودرزی»
#عدالت_چرا_دولت_ها_نتوانستند #دولت_عدالتخواه #نهضت_نظام #میلاد_گودرزی🆔 @gerayeedalat