مقدمه
زمانی که از سینمای محمد رضا اصلانی سخن گفته میشود بیش و پیش از هرچیز میتوان به پیوستگی و نوعی ساختار درونی فیلمها اشاره کرد که در نزدیک به پنجاه سال روابطی درونی و برونی را در چارچوبهایی ساختاری حفظ کردهاند. این ساختار در خود نوعی «تز» دارد که در این نوشتار به آن اشاره میکنیم. و از ویژگیهای این تز شکل آن است که روایت شاعرانه است یا همان روندی که روبر برسون به آن «نوشتار سینماتوگرافیک» نام داده است. از این دیدگاه میان «شطرنج باد»، «جام حسنلو» (در نمونه قدیمی و جدید آن)، «تهران هنر مفهومی»، «آتش سبز» و سایر فیلم های اصلانی میتوان رویکردی کلانساختاری را یافت که این متن درآمدی برای تحلیلی با این رویکرد بر بخشی از آن به حساب میآید. البته «خطر» و قابلیت چنین خوانش و تحلیلهایی از کار یک هنرمند در آن است که بنابرتعریف خوانشی نه فقط تاویلی بلکه به زبان انسانشناختی برونی(اتیک) است که لزوما با آنچه خود هنرمند درباره کار خویش میاندیشد یا پیش از ساختن میاندیشیده است و یا آنچه در ذهنیت عمومی درباره آن وجود دارد نه انطباق کامل دارد و نه تناقضی آشکار. سخن گفتن از وجود یک «تز» که در اینجا به آن اشاره کردیم نیز نه به مثابه گزارهای آگاهانه و مورد دفاعی فکری، بلکه گزارهای نهفته در بافت و همبافت یا زمینه اثر و مجموعه آثاری است که یک هنرمند عرضه میکند. برای این تفسیر برونی یا اتیک، ما نیاز به حضوری درونی در سازوکارها و ساختارهای فیلم داریم که بروشنی میتواند گزارههایی دلبخواهانه و ذهنی را پیش بیاورد و اینها همه میتوانند محلی برای بحث و دامنزدن به اندیشهای بیشتر درباره فیلم و شکل و محتوای آن باشند، بیآنکه هیج ادعایی را درباره شیوه و محتوایی واحد درباره فیلم و فیلمهای دیگر داشته باشند.
شطرنج باد: درآمدی بر یک تحلیل ساختاری / ناصر فکوهی / متن کامل
لینک مستقیم در کانال «نوشتههای ناصر فکوهی» به آدرس:
https://t.center/nasserfakouhi/12511