احمد میرعلایی بیستویکم فرودین ۱۳۲۱ در اصفهان و در خانوادهای فرهنگی و تحصیلکرده زاده شد. در سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و سه فرزند دختر داشت. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی در رشتۀ ادبیات انگلیسی در دانشگاه اصفهان ادامه داد و پس از آن با کسب رتبۀ اول و دریافت بورس تحصیلی به دانشگاه لیدز انگلستان رفت و مدرک فوقلیسانس در رشتۀ ادبیات و زبان انگلیسی را از آنجا گرفت. میرعلایی برای دریافت دکتری ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه سوربن شد اما آن را نیمهتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۶، دو سال بهعنوان عضو «سپاه دانش» به سیستان و بلوچستان رفت. از سال ۱۳۴۸ متناوب در دانشگاههای اصفهان، هنرهای دراماتيک، صنعتی اصفهان، هنر، آزاد و نیز دانشگاه کراچی به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت. ۴ سال نیز در مؤسسهٔ انتشارات فرانكلين به ويراستاری آثار ادبی مشغول شد. سپس از سال ۱۳۵۵ بهمدت ۴ سال به سرپرستی «خانهٔ فرهنگ ایران در هند و پاکستان» منصوب شد.
میرعلایی نخستین فعالیتهای ادبیاش را از نوجوانی و در مدرسه شروع کرد. همراه با دوستانش در مدرسه حلقهای ادبی تشکیل داده بودند و اولین تجربههایش نوشتن در قالب روزنامهٔ دیواری دبیرستان بود. اولین ترجمهاش در دوران دانشکده منتشر شد و به مرور به یکی از نامآورترین مترجمان آثار ادبی بزرگان ادبیات جهان در ایران تبدیل شد. شماری از نویسندگان جهان ازجمله میلان کوندرا، خورخه لوئیس بورخس، اوکتاویو پاز، گابریل گارسیا مارکز، گاوین بنتاک و وی. اس. نایپل نخستینبار با ترجمههای او به مخاطب ایرانی معرفی شد.
در زمان مرگ علاوه بر دهها مقاله در نشریات ادبی، ۲۲ کتاب منتشرشده داشت. میرعلایی پس از انقلاب و بازگشت از هند و پاکستان، به زادگاه خود اصفهان رفت و در آنجا کتابفروشی و «مرکز نشر آفتاب« را در سال ۱۳۶۸ تأسیس کرد که بعدها به
زندهرود تغییر نام یافت. این مرکز علاوه بر فروش، کتاب نیز منتشر میکردــــــولی در تعداد و تیراژ محدود. کتابفروشی زندهرود از معدود مراکز رفتوآمد و گپوگفت نویسندگان در اصفهان بود. فصلنامۀ
زندهرود را نیز که یک فصلنامۀ تخصصی در حوزۀ نشر و ترجمه بود منتشر میکرد.
از احمد میرعلایی متنهای تألیف و ترجمهٔ زیادی در مجلات منتشر شد، ازجمله در مجلاتی همچون
جنگ اصفهان،
سخن،
نگین،
الفبا،
رودکی،
فرهنگ و زندگی،
آیندگان ادبی،
کتاب جمعه،
مفید،
گردون،
آدینه،
دنیای سخن،
کلک،
لیترَری ریویو.
پیکر بیجان او را اوایل آبان سال ۱۳۷۴ در کوچهای حوالی منزل زاون قوکاسیان، نویسنده و منتقد سینما، یافتند.
از ترجمههای او:
هزارتوها،
الف و داستانهای دیگر،
ویرانههای مدور، خورخه لوئیس بورخس؛
کنسول افتخاری، گراهام گرین؛
سنگ آفتاب، اکتاویو پاز؛
کلاه کلمنتیس، میلان کوندرا؛
از چشم غربی، جوزف کنراد؛
بیلیباد ملوان، هرمان ملویل؛
هواردز اند، ای. ام. فورستر؛
خدای عقرب، ویلیام گلدینگ؛
عامل انسانی، گراهام گرین؛
دیر راهبان، فررایرا کاسترو.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper |
Instagram