در ماه مارس ۱۹۹۳، عکاسی کوین کارتر، عکاس خبری، از کودکی که در نزدیکی یک کرکس درحالِ جانکندن از قحطی بزرگِ سودان بود، چندان واکنشهایِ ملامتآمیز نسبت به کوین کارتر را برانگیخت که نهایتاً در خودکشی او تأثیر گذاشت. میگفتند کوین کارتر، پورنوگرافیِ فقر کردهاست؛ بهجایِ آنکه کودک را نجات دهد، از کودک عکس گرفتهاست.
دیگر بعید است جانکاهترین تصاویر چنان واکنشی را برانگیخته کند. و بیشتر به نظر میرسد اگر چیزی چون پورنوگرافیِ بگوییم رنج معنادار باشد، همهی ما تاحدودی درگیر آن هستیم. با دستبهدستکردن تصویر رنج و اعتراض به وقوعش به شیوههای گوناگونِ مجازی، در عین حفظ ژستهایمان یک چیز را از یاد میبریم: رنج آنجاست. در آنجا درحالِ وقوع است. و اگر قرار بر توقیفش هم باشد، باز هم در آنجاست.
اما آیا این تنها سویهی ماجراست؟ آیا عکاسی و درگیرشدن با تصاویر دارد ما را به موجوداتی تبدیل میکند که در توهمِ تغییر، رنج را تحمل میکنند؟ آیا عکس تنها کاری که میکند خنثیسازیِ واقعیت جانکاه است؟ آیا هیچ سویهیِ رهاییبخشی در عکاسی نیست؟
🗓 ۲۲ آبان ۱۴۰۳
📍دانشکده علوم اجتماعی علامه طباطبایی
@atusociology
@outsideitself