خودنمایی جنسی یا حرکت اعتراضی؟!
فاطمه علمدار
۱_ فیلم #دختر_علوم_تحقیقات من را یاد آژانس شیشه ای انداخت و تهدید حاج کاظم به اینکه اگر خواسته ام برآورده نشود لخت میشوم!آن فیلم در دهه۷۰ و بعد از آن نقدهای زیادی گرفت و بسیار دیده شد ولی تهدید خاص حاج کاظم و حتی شروع عملی کردن آن در یک صحنه،اصلا جزو نقدها نبود و توجهی برنیانگیخت.من نوجوان بودم وقتی این فیلم آمد و برایم این تهدید بیمعنا به نظر میرسید.بعدتر فکر کردم اگر زن عباس_این موجود پرده نشین ساده و تسلیم که همه زندگی اش را سپرده بود دست رفیق شوهرش_وارد میدان میشد و تهدید میکرد که اگر شوهرم را برای درمان فوری به خارج از کشور اعزام نکنید و بگذارید که بمیرد،لخت خواهم شد، چقدر محتوا و روند فیلم متفاوت میشد! به بازی گرفتن ذهن مخاطب ایرانی بعد از انقلاب اسلامی با تابوی ترسناک لخت شدن زن، قطعا ریسک بزرگی بود و هست. این درحالی است که زمانی نه چندان دور در این فرهنگ،حماسی ترین کنش سیاسی زنان لچک از سر برداشتن و گیسو بریدن و مو پریشان کردن بود.
۲_اغلب ما داستانهایی داریم از مادربزرگهای ستودنیمان که در مقابل قدرت برتری که مثلا حقآبه شان را قطع کرده بود یا پسرانشان را به سربازی میبرد یا جوانانشان را اعدام میکرد،لچک از سر برداشته بودند و مو پریشان کرده بودند و گیسو بریده بودند و هنوز که هنوز است با لحن حماسی توام با غمی بزرگ تعریفش میکنیم چون گیسو بریدن و لچک از سر برداشتن در این فرهنگ همان نقطه ای بود که هر بی تفاوتی را به حرکت وامیداشت و هر ظالمی را سرجای خودش مینشاند.قصه زینب پاشا که در جنبش نان تبریز،لچکش را پرت کرد سمت مردان نشسته در قهوه خانه که اگر عرضه گرفتن حقتان را ندارید بروید کنج خانه بنشینید تا ما زنان حقتان را بگیریم را به یاد بیاوریم.این جامعه ولی تاریخی را از سر گذراند و در این تاریخ عوامل اجتماعی و سیاسی متعددی دست در دست هم دادند تا ما به دورانی رسیدیم که لچک از سر برداشتن و مو پریشان کردن هم دیگر نتوانست از رنگ و بوی نگاه صرفا جنسی به زنان جان سالم به در ببرد و حالا دیگر وقتی زنی عصبانی در اداره دولتی روسری اش را پرت میکند،بی حجابی او بیشتر دیده میشود تا آنچه که تا این حد خسته و عصبانی اش کرده و باعث اعتراضش شده است. اینکه لحظه پرشکوه لچک از سر برداشتن و گیسو بریدن همراه شود با جمله حجابت را سرت کن!حتما میخواهی لخت شوی!دلت میخواهد مردان نگاهت کنند؛ این ناتوانی رقت انگیز در تفکیک میان خودنمایی جنسی و کنش اعتراضی؛ اینکه لحظه خشم بی نهایت تقلیل داده شود به امکان استفاده شهوانی از بدن فرد خشمگین و این به رسمیت نشناختن خشم و اعتراض زنان و تحقیر مطالبات آنها، لاجرم زنان معترض را به سمت واکنش های دور از انتظارتر سوق خواهد داد.
۳_برای من،فارغ از اینکه قبل از این واقعه چه اتفاقی در دانشگاه افتاده بود و نیت #آهو_دریایی از این اقدام چه بود و خود آهو دریایی کیست و چه ویژگیهایی دارد؛ حسی که در زنان برانگیخت مهم و معنادار بود.اینکه این صحنه زنان بسیاری را به یاد خستگی و استیصالشان از تذکر شنیدن مدام در مورد نوع پوششان انداخت و یادآوری دوباره اینکه چقدر هر بار که به جرم به اندازه کافی مطابق میل تذکردهندگان نبودن جمله رقت انگیز"میخواهی لخت شوی!" را شنیدند،خودشان را تصور کرده اند که لخت شده اند و بر سر تذکردهنده فریاد زده اند که لخت یعنی این، نه آنچه من بر تن دارم!
این آشکار شدن گستردگی این تجربه ذهنی و به زبان آوردنش به بهانه این اتفاق،قطعا بر مسیر مقاومت زنان اثر خواهد گذاشت.