فروید، هرگز مطالعات خود را در مورد زنانگی کامل یا قطعی ندانست و شاگردانش را تشویق کرد که به کاوش در این "قاره تاریک "ادامه دهند. جمله پایانی یکی از آخرین آثار او در ارتباط با زنانگی این است که: «اگر میخواهید درباره زنانگی بیشتر بدانید، از تجربه زندگی خود پرس و جو کنید، یا به شاعران مراجعه کنید، یا صبر کنید تا علم بتواند اطلاعات عمیق تر و منسجم تری ارائه دهد» .
زنان روانکاو ، هم با بهره گیری از پدر روانکاوی وهم با نگاه نقادانه به او ،از حاشیه به میدان وارد شدند و به بازشناسی دوباره " جنس دوم " پرداختند. آنها "بیگانگان هوشیار" سرزمین پدری شدند تا چراغی بر "تاریکی" این" قاره" بیفکنند و دوباره زن و زنانگی را در نگاهی کامل تر و بدون سرکوب همیشگی مردانه خلق کنند .به قول سیکسو آنها با نوشتار زنانه اشان طلسم مدوسا را شکستند و موهای او را از مارها نجات دادند و او را بخنده واداشتند.
در این سفری که باهم آغاز کردیم از زنانگی در دیدگاه فروید شروع می کنیم و در ادامه به کلاین ، هورنای و آبراهام و دویچ و دیگران..می پردازیم و در انتها، نگاه روانکاوانه و متفاوت کریستوا را در باب زنانگی، بررسی می کنیم و به گوشه و کنار ادبیات و سینمای زنانه هم نگاهی گذرا خواهیم داشت.