📌 دو تهدید علیه جامعه اسلامی
🔹 سلامت جامعۀ اسلامی با ابتلا به یکی از این دو آفت فکری یا با رویآوردن به یکی از این دو رویکرد کژاندیشانه در معرض تهدید جدی قرار میگیرد:
🔹 آفت نخست: با خلط حوزههای ثبات و تجدد، در مورد اموری که ویژگی آنها تحرک و نو شدن و پویائی است، روش سنتگرایی و تغییرگریزی در پیش گیرد. در چنین حالتی، ابر سیاه مرگ و جمود بر جامعه سایه خواهد افکند و اجتماع به صورت مردابی ایستا و باتلاقی نفرتآور درخواهد آمد که رکود و سکون، آن را به بستر رشد میکروبها و تکثیر ویروسهای مرگبار تبدیل خواهد نمود.
❎ این همان آفتی بود که در دورانهای انحطاط و گریز از روش صحیح اسلام دامنگیر مسلمانان شد، و دیدیم که در نتیجۀ این کژاندیشی چگونه اجتهاد در فقه، نوآوری در علم، اصالت در ادبیات، ابتکار در صنعت، ترفندسازی و تدبیر در جنگ و... متوقف شدند، و زندگی و نشاط فکری و علمی، با ضربات پیاپی جمود و تقلید همه جانبه، درهم کوبیده شد و «پیشینیان» مجهولی برای آیندگان باقی نگذاشتند» به صورت ضرب المثل رایج بازار تفکر درآمد که حاکی از اندیشۀ حاکم بر جامعۀ آن روز میباشد.
🔹از سوی دیگر، همزمان با حاکمیت این جمود خوابآور و تقلید دانشکُش بر اندیشۀ مسلمانان دیگر جوامع خفته – که مدتها شاگرد جامعۀ اسلامی بودند – به فکر تدارک زمینههای بیداری، خیزش و جانگرفتن دوباره افتاده بودند، سپس رفته رفته رشد کردند و پیشرفت نمودند و بالاخره لشکر استعماری گسیل داشتند، اما مسلمانان همچنان در خواب خوشِ مستی و جهالت، آسودگی و لذتزیستن! را تمرین میکردند!
🔹آفت دوم: در نتیجۀ یک ارزیابی نسنجیده و ناصواب، امور ثابت، دایمی و پایدار را وادار سازد که به مدرنیسم و تجدیدپذیری تن در دهد، همانگونه که در عصر جدید میبینیم و میشنویم که شماری از فرزندان مسلمانان در صددند به بهانۀ نوسازی و نواندیشی، جامۀ دین و همۀ میراث گذشتۀ امت اسلامی را از تنش بیرون آورند. میخواهند باب الحاد در عقیده، عدم پایبندی به شریعت و فرار از اخلاق و ارزشها را باز کنند و تمامی این جفاها و حقیقتسوزیها را تحت عنوان این نو بُتِ «تجدد» روا میدارند.
🔹در حقیقت مراد آنان، ایجاد دگرگونی در خود دین و دستکاری آن میباشد تا بدینوسیله بتوانند آن را با افکار و اندیشهها، ارزشها و معیارها، سبکها و آداب و ایدهآلها و اخلاقی که میخواهند از شرق یا غرب وارد کنند، هماهنگ و سازگار نمایند. حال آنکه خداوند دین را در اصل به عنوان عاملی نگهدارنده قرار داده است تا به عنوان مانع عقبگرد و بازگشت انسان به وضعیت نامطلوب پیشین عمل کند.
✅ از همین روست که لازم میداند که به هنگام بروز اختلاف و وقوع انحراف در میان جامعه، دین به عنوان یگانه میزان ثابت و یگانه مرجع رفع اختلافات بر کرسی قضاوت نشانده شود و نظرش به عنوان حجت قاطع پذیرفته شود. اما چنانچه دین به صورت غلام حلقه به گوش فراز و فرودهای زندگی و تحولات آن درآید، به طوری که با حقپویی روزگار، دین نیز حقپو، و در صورت انحراف اوضاع زندگی، دین نیز کژ و منحرف گردد، در این صورت دین از توانایی ایفای نقش خود بازخواهد ماند و امکان اجرای مأموریتش را در زندگی انسان از دست خواهد داد.
✅ اصلاح راستین این است که اموری را که لازم است پویا و نوپذیر باشند، دقیقاً تشخیص دهیم، سپس نه از سر فریبخوردگی و تقلید، بلکه اندیشمندانه و دلیرانه، تمامی جهاد و تلاشمان را در جهت نوسازی و بازسازی آنها مجِدانه به کار بندیم. همچنین اموری را که همواره باید استوار و مستحکم باقی بمانند، شناسایی کنیم، اموری مانند: ارزشها، اندیشهها، باورها و اخلاق، آداب و قوانین که حتی اگر کوهها هم از جای خود کنده شوند، اینها اندک تکانی نباید بخورند.
🔹 با این رویکرد صواب و حکیمانه، با نوگرایی برخورد میکنیم و آن را به کانال اصلی خود هدایت مینماییم، در نتیجه هردو امتیاز را به دست میآوریم: قهرمانی دنیا را احراز مینماییم، بیآن که دین را فدا ساخته باشیم، و رضایت پروردگار و تحسین خردمندان جهان را جلب میکنیم.
📚منبع: ویژگیهای کلی اسلام
✍تألیف: دکتر یوسف قرضاوی
🔹ترجمه: جلیل بهرامی نیا