[حضرت ام البنین] پرسيده بود که پسر من، عبّاس شجاع و دلاور من چگونه شهيد شد؟ دلاوري حضرت ابوالفضل العبّاس از مسلّمات و قطعيات تاريخ است. او فوق العاده زيبا بوده است که در کوچکي به او ميگفتند قمر بني هاشم، ماه بني هاشم. در ميان بني هاشم ميدرخشيده است. اندامش بسيار رشيد بوده که بعضي از مورخين معتبر نوشتهاند هنگامي که سوار بر اسب ميشد، وقتي پايش را از رکاب بيرون ميآورد، سر انگشتانش زمين را خط ميکشيد. بازوها بسيار قوي و بلند، سينه بسيار پهن. ميگفت که پسرش به اين آساني کشته نميشد. از ديگران پرسيده بود که پسر من را چگونه کشتند؟ به او گفته بودند که اول دستهايش را قطع کردند و بعد به چه وضعي او را کشتند. آن وقت در اين مورد مرثيهاي گفت. ميگفت: اي چشمي که در کربلا بودي، اي انساني که در صحنه کربلا بودي آن زماني که پسرم عبّاس را ديدي که بر جماعت شغالان حمله کرد و افراد دشمن مانند شغال از جلوي پسر من فرار ميکردند. پسران علي پشت سرش ايستاده بودند و مانند شير بعد از شير، پشت پسرم را داشتند. واي بر من! به من گفتهاند که بر شيربچه تو عمود آهنين فرود آوردند. عبّاس جانم، پسر جانم! من خودم ميدانم که اگر تو دست در بدن ميداشتي، احدي جرأت نزديک شدن به تو را نداشت.
وَلا حول و لا قوّة الّا باللَّه.
(صفحه ۳۴۱ حماسه حسینی)
🖤تاسوعای حسینی تسلیت
🖤
@Forhumanity_net