🍁 رنج اگر عمیق باشه یعنی مداوم، پرتکرار و ریشه دار باشه تو باورش میکنی یه اون خو میگیری مثل یه حباب از جنس نا امنی، قربانی بودن، خواستنی نبودن، مهم نبودن نادیده گرفته شدن، طرد شدن، کافی نبودن، بی ارزشی، مقصر بودن و.. حتی وقتایی که همه چیز امن یا نسبتا امنه
تو از داخل اون حباب نگاه میکنی چون امنیت برات آشنا نیست چون همه اتفاقات از لنز حباب نا امن تو عبور میکنه
میشه گفت تو اون شرایط امن این تویی که رنجی میسازی چون برای تو آشناست قدیمیه و قابل تشخیص نیست.
اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد، بگذار فرق داشته باشیم. بگذار در عین وحدت، مستقل باشیم. بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم. بخواه که همدیگر را کامل کنیم، نه ناپدید.
🍁 فکر میکنم همه ما این تجربه رو داشتیم که خیلی به هم ریخته و آشفته باشیم و یک نفر تونسته باشه تو اون شرایط سخت ما رو آروم کنه و انگار که از یه "چاهی" ما رو بیرون کشیده باشه.
میدونم تجربش کردین و حس خیلی خوبی داره. ولی واقعا چرا بعضی آدما این قدرت رو دارن یا حتی چرا هر کدوم از ما سراغ افراد متفاوتی میریم.
واقعیت اینه که این تجربه خیلی مواقع به ما احساس امنیت میده. و اینطور افراد به خاطر فهم خوبشون از ما انگار میدونن که تو اون شرایط چطور به ما کمک کنن.
این افراد به اندازه کافی از آشفتگی ما ناراحت میشن ولی تو دنیای ما غرق نمیشن
انگار به خوبی میفهمن که تو چقدر اذیتی اما به خوبی خودشون رو مدیریت میکنن تاهمزمان که کنار شما باشن، به شما کمک کنند تا برای آشفتگی یا مساله راهی کشف کنید
و جالب اینجاست که اگه خودشون راه حل بدن ما حس میکنیم فهمیده نمیشیم.
خلاصه خیلی هنرمندی میخواد به اندازه کافی رنج دیگران رو فهمیدن و همزمان حضور داشتن برای کمک به کشف، پیگیری و حل مساله ای که دیگری درگیرش هست.
این آدما اکثرا در دسترس هستن به خوبی تو وصل میشن و پاسخ مناسبی برای کمک به تو پیدا میکنن.
اینطور افراد به احتمال بالا پیوند امنی با شما دارن و سرمایه ارزشمند امنیت بستر مهمی برای فهم، درک، همدلی و در کل استحکام روابط هست.
اگر فردی بااین مشخصات اطرافتون هست به شما تبریک میگم ✌️🌹
درباره وقتی است که زندگی با سیلی بهصورت آدم میزند، او را به کناری پرت میکند و زندگیاش را بالا و پایین میکند. با این حساب سیلی واقعیت کتابی مفید برای هرکسی است که در زندگیاش حادثه تنشزای بزرگی اتفاق افتاده. این کتاب بهطور اختصاصی درباره سوگ و فقدان است. درباره نحوه مقابله با مرگ محبوب، ورشکستگی، طلاق، بیماری صعبالعلاج، تصادف جدی، معلولیت و حوادثی نظیر اینها. چگونه با این اتفاقات کنار میآیید؟
برای مقابله موفق چهاراصل اساسی را باید رعایت کرد.
اصل اول:
با خودتان به مهربانی رفتار کنید. آیا میتوانم با خودم مهربان باشم؟ حفره بسیار بزرگی بین آنچه میخواهم و آنچه دارم وجود دارد؛ و درد بسیار زیادی میکشم. با این اوصاف میتوانم با خودم مهربان باشم؟ بسیاری از ما نمیدانیم چطور این کار را بکنیم؛ به دارو یا الکل یا غذا پناه میبریم یا به خودمان زخم میزنیم یا از زندگی کنار میکشیم. واضح است که این راه مهربانی با خود نیست. پس بایستی شیوههای سادهای وجود داشته باشد که از طریق آنها سپری براي مقابله پيدا كرد.
اصل دوم:
لنگر بیندازید. همه این هیجانات و احساسات دردناک یک طوفان هیجانی به راه میاندازند. من اگر در میانه طوفان به دریانوردی خود ادامه بدهم کاری از دستم برنخواهد آمد و پس چطور میتوانم لنگر بیندازم؟ من از توجه آگاهی استفاده میکنم تا در لحظه اکنون جای بگیرم و به افکار و احساسات دردناکم اجازه بدهم تا بدون آنکه مرا بدزدند از ذهنم آمدوشد بکنند.
اصل سوم:
ارزشهای زندگیتان را بشناسید. من برای چه میخواهم به زندگی ادامه بدهم؟ من در مواجهه با این چالش، در مواجهه با این فقدان، در مواجهه با این بحران میخواهم چگونه باشم؟ من ناچار از نامیدی نیستم. همچنان میتوانم به خاطر چیزی به زندگی ادامه بدهم. حتی در میان این طوفان بلا، حتی در غم از دست دادن محبوبم هنوز میتوانم دلیلی برای روی پا ایستادن و ادامه دادن پیدا کنم. من میتوانم دست از زندگی بکشم یا دلیلی پیدا کنم که به زندگیام معنا ببخشد. پس این اصل به ارزشهای زندگی و اقدام متعهدانه میپردازد.
اصل چهارم:
یافتن گنج است. حتی در زمان رنج و درد چیزهایی وجود دارد که آنها را گرامی بداریم و قدردانشان باشیم. مثلاً وقتی سالگرد مرگ محبوب خود را میگیریم درد بسیاری میکشیم اما در همان حال افرادی وجود دارند که با ما به مهربانی و با عشق رفتار میکنند. آیا نمیتوانیم قدردان این لحظات باشیم؟
این اصل چهارم تنها وقتی قابلاجرا است که به سه اصل قبلی عمل کرده باشیم. خطرناک است که افراد در وهله اول به دنبال یافتن گنج باشند. اینطور افراد میگویند: خوب از پشت هر ابری نور خورشید را میتوان دید یا هر آنچه مرا نکشد قویترم میسازد؛ اما اگر این جملات اولین حرفهایی باشد که به فردی دردمند میزنید آنها اینطور فکر میکنند که شما اصلاً نمیفهمید چه بر سر آنها میگذرد. من در این کتاب درباره فرزند خودم زیاد حرف میزنم؛ اینکه چطور مبتلا به اوتیسم تشخیص داده شد و این اتفاق چقدر دردناک بود. وقتی این اتفاق افتاد یکی از دوستان بسیار نزدیکم به من گفت: خدا کودکان خاص را به والدین خاص میدهد. من از این حرف خیلی عصبانی شدم! چرا؟ چون او اصلاً به من گوش نمیکرد. او درد مرا تائید نمیکرد. در این حرف هیچ حسی از شفقت و مهربانی وجود نداشت. یک حرف کلیشهای بود. این فرد از روی بدخواهی آن حرف را به من نزد. او میخواست حال من بهتر بشود؛ اما چون این حرف اولین چیزی بود که به من زدند حس کردم که انگار او حال مرا اصلاً نمیفهمد. پس یافتن گنج آخرین اقدام است. ما نباید تظاهر کنیم که درد و رنجی وجود ندارد.
1️⃣ تمرین خود-آرام بخشی: هنگامی که تعارض شدیدی در حال وقوع است، یک مهلتی بدهید. بروید قدم بزنید، دوش بگیرید، کتاب بخوانید، هرکاری می خواهید بکنید تا چند نفس عمیق بگیرید، آرام شوید، و با چارچوب ذهنی بهتر بازگردید.
2️⃣ شروع آرامِ گفتگو: دقت کنید که، مکالمات معمولاً به نقطه ای منتهی می شوند که از آن شروع شده اند، در نتیجه با لحنی آرام بحث را آغاز کنید. انتقاد و سرزنش نکنید. از جملات "من" استفاده کنید. واقعه را توصیف کنید و مؤدبانه صحبت کنید.
3️⃣ تعمیرِ رابطه و تشنج زدایی از تعارض: از عباراتی نظیر "بزار دوباره تلاش کنم"، "متأسفم" برای کمک به تشنج زدایی از تعارض و تعمیر رابطه استفاده کنید.
4️⃣ گوش دادن به احساسات و آرزوهای اساسیِ شریک زندگی تان: شما بایستی از دو جهت روی این مقوله کار کنید. از یک طرف به گفتگوهایتان وضوح بیشتری بدهید و احساسات و خواسته هایتان را شفاف و دقيق بیان کنید. از طرف دیگر، شنوندۀ بهتری باشید و سعی کنید خواسته های اساسی شریک عاطفی تان را کشف کنید.
5️⃣ نسبت به شریک عاطفی تان نفوذپذیر باشید: نظرات و ایده های شریک عاطفی تان را مهم تلقی کنید و به آنها احترام بگذارید.
6️⃣ مذاکره و مصالحه: مصالحه یک هنر است. در مصالحه هر دو طرف بایستی احساسِ احترام، درک و حمایت بکنند. هر طرف چیزی به دست می آورد و چیزی از دست می دهد، در نتیجه هر دو برنده اند.
📙 برشی از کتاب درمان و بهسازی رابطهها 🖌 اثر: جان گاتمن 📝 ترجمه: مصطفي عليزاده 📰 انتشارات: قطره
🍁 آیا #روان_درمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط #قوت شان صحبت کنند؟ @FlourishingCenter ✅آیا رواندرمانی جایی است که مراجعان میروند تا درباره نقاط قوتشان صحبت کنند؟ آیا رواندرمانی جایی است که درمانگران بهعنوان بخشی از ارزیابی اولیه و درمان جاری، معمولا درباره نقاط قوت مراجعان پرسوجو میکنند؟ انتظار اِما که به خاطر اندکی مشکل وزن به درمانگر مراجعه کرده بود، این نبود: «من وقتی بی حوصله، ناامید، عصبی و خشمگین هستم شروع به خوردن میکنم به خاطر مسائل روانی. این کار باعث رضایتم میشود.» با وجود این، در جلسه دوم که او دلیل خجالتآور و ناراحتکننده واقعی حضورش نزد درمانگر را آشکار کرد، دیگر این وضعیت برقرار نبود.
♦️به استثنای یک یا دو رویکرد درمانی، مانند درمان اریکسون یا درمان راهحل محور، یا درمان گاه و بیگاه برخی درمانگران، تعداد کمی از درمآنها یا درمانگران هستند که رویکردشان کشف، فعالسازی و توسعه نقاط قوت مراجع است. مهارت و قدرت بالینی فوقالعاده درمانگران و مدلهای درمانی معمولا در کشف مسئله و کشف نقاط ضعف است.
✳️با چنین وضعی، آنچه رواندرمانگران باید راجع به نقاط قوت و نحوه کشف آن نقاط قوت در جلسات درمانی بدانند چیست؟ و وقتی آن نقاط قوت را کشف کردند باید با آنها چه¬کار کنند؟ و، شاید مهمتر از همه، آیا هیچ مدرکی وجود دارد که نشان دهد، انجام این کار در وهله اول در قبال مراجعانی مانند اِما ارزشمند است؟ @FlourishingCenter 📌هنگام صحبت از نقاط قوت این تعریف را بهکار میبریم: «نقطه قوت یک ظرفیت از پیش موجود برای نوع خاصی از رفتار، تفکر یا احساس است که برای کاربر معتبر و انرژیبخش است، و امکان عملکرد بهتر، توسعه و اجرای مطلوب را فراهم می آورد.» (لینلی، 2008،). به زبان ساده، نقاط¬قوت خصوصیاتی طبیعی هستند که هر یک از ما دارد – از نظر ما، چنان طبیعی هستند که بهصورت تکاملی سازگاری مییابند. وقتی نقاط قوت خود را بهکار میبریم خودمان را در تماس با «خودحقیقی »مان احساس میکنیم، و کارهایی انجام مي دهیم که انجام شان از نظر خودمان درست است، و با انجام آنها نوعی انرژی پیدا می¬کنیم. در اثر هم زمانی این عوامل، آن طور که هنگام استفاده از نقاط قوت پیش میآید، عملکرد مطلوب میسر میشود.
💠باتوجه به اینکه تمرکز رواندرمانی غالبا روی خنثیسازی اختلال و فعالسازی عملکردهای مطلوب بیشتر است، اهمیت کمک به مراجعان در شناسایی نقاط قوت شان نمایانتر میشود.
☑️ کتاب روان درمانی مثبت نگر 🔘 جرج دبلیو برنز 🔃ترجمه: سید پیمان رحیمی نژاد و همکاران 📇 انتشارات روانشناسی و هنر ✅@FlourishingCenter
سوءتفاهم یا برداشت اشتباه در گفتگو چگونه ایجاد میشود؟
هر کس دنیای پیرامونش را با برداشت ذهنی و تفکر مخصوص به خود تفسیر کرده و بر اساس منطق خودش رفتار میکند. بسیاری از فرضیهها، برداشتهای اشتباه، عادتها و تعصبهایمان از این موضوع نشأت میگیرند که هر کس دارای سبک فکری متفاوتی است.
چیزی که ما فکر میکنیم، در زمان تعامل و گفتگو با چندین فیلتر به دیگران منتقل میشود. در نتیجه افراد از کلمات و افکار ما ممکن است درک متفاوتی داشته باشند. بنابراین، اگر دانش و دیدگاههای خود را واضحتر و روشنتر بیان کنیم و درک و همدلی بیشتری با دیگران داشته باشیم، احتمال برداشت اشتباه و سوءتفاهمها کمتر میشود.
با توجه به ادامه وضعیت بحران ویروس کرونا و لزوم رعایت قرنطینه خانگی به اطلاع می رساند برگزاری جلسات مشاوره روانشناختی به صورت آنلاین نیز ادامه خواهد داشت.
برای برقراری ارتباط و تعیین وقت مشاوره میتوانید از روش های زیر اقدام فرمایید:
برای غلبه بر تنبلی و اهمالکاری چه راهی وجود داره؟! آیا شما هم با وجود اینکه میدونید کارهای انجام نشده ی زیادی دارید همیشه کارهاتون رو به تعویق میندازید ؟!
* تولید شده در مرکز مشاوره دانشجویان دانشگاه اصفهان.
🍁 امید اخرین سلاحی است که اگر از افراد گرفته شود، باید به فکر تسلیم محض شدن در برابر شرایط و اتفاقات شوند. یکه و تنها، بی هیچ سلاحی «امیدی» باید در مقابل لشکر چالشها و مشکلات ایستاد! کاری سخت ناشدنی!
شاید بتوان باتوجه به معنای علمی امید، گفت ناامیدی نوعی نابینایی روانی است که باعث میشود ما نتوانیم هیچ راه کار و گزینه ای را برای حل مشکلات ببینیم و حتی تلاش نکنیم کاری را امتحان کنیم.
بنابراین، امید نقش مهم در تمام جنبه های زندگی ما دارد و به قول لوتانز امید یک سرمایه روانشناختی مهم برای ما محسوب میشود
«سرمایه روانشناختی، ترجمه عبدلرسول جمشیدیان و محمد فروهر، تهران انتشارات آییژ».
🍁 رایجترین بیماری عصر ما "انفعال" و "قربانی گری" است. این نسل بیمار در دنیا، قهر کردن، اقدام نکردن، کناره گیری کردن، افسردگی کردن و احساس بدبختی و بیچارگی داشتن را انتخاب کرده اند.
🔰 آنها شیوه "نگرش ایستا" دارند، یعنی معتقدند هیچ چیز تغییر نمی کند و هر چه هست، همانطور غیر قابل تغییر باقی خواهد ماند.
✳️ و آنها "کانون کنترل بیرونی" دارند، یعنی باور دارند که همیشه عوامل بیرونی (بیرون از خود) زندگی آنها را کنترل می کند و آنها هیچ نقشی در زندگی خود ندارند.
💠 آنها اگر می دانستند خیلی چیزها در زندگی (درون و بیرون از خود) هست که میشود بهبود داد و اگر می دانستند هنوز روی بخش بزرگی از انتخابها، زندگی و سرنوشتشان کنترل دارند، آنگاه قطعا خود و اطرافیانشان "معنا" و "لذت" بیشتری را در زندگی تجربه می کردند.
🍁 . چالش والدین این است که پیوندی مسئولانه و محترمانه با فرزندشان ایجاد و آن را حفظ کنند تا تاثیری مثبت و موثر روی انتخاب های فرزندشان ایجاد و آن را حفظ کنند تا تاثیری مثبت و موثر روی انتخاب های فرزندشان داشته باشند.
فرزندتان فقط زمانی درخواست یا پیشنهاد شما را مد نظر قرار می دهد که بداند و باور داشته باشد که شما قلباً بهترین ها را برایش میخواهید. همچنین بداند که اگر خواسته اش با عقاید و اصول شما تفاوت دارد، می تواند بر سر حل این اختلاف ها با شما مذاکره کند. @Flourishingcenter به کارگیری فرزندپروری مبتنی بر تئوری انتخاب، زمانی نتیجه مطلوب می دهد که فرزندتان بزرگ می شود.
راهنمای تئوری انتخاب برای فرزندپروری ✍️ نانسی باک 👌 ترجمه: سحر محمدی 📇 انتشارات: سایه سخن