زیر باغ شفتالو#باغ_شفتالو عنوان کتابی تازه از دوست دیرینهام
#شاهمنصور_شاهمیرزا است که
#نشر_ثالث در نمایشگاه کتاب همین امسال منتشر و رونمایی کرده است.
کتابی کوچک، خواندنی و از دستنینداختنی بود...
نکتهای که وقت خواندن به چشمم آمد این است که با آنکه نویسنده سالهاست در ایران به سر میبرد، همچنان گویش
#فارسی_تاجیکی از ناحیهٔ
#مسچاه_کوهی تاجیکستان را در خاطر دارد و اینچنین پویا به کار گرفته است.
واژهها و عبارتهای زیر از متن و پاورقی باغ شفتالو انتخاب شده است:
آبنارسیده: (بکر و ناب)؛
اَلاب: (اَلو، آتش)؛
از یاد: (از حفظ، از بر)؛
به دل من باشد: (نظر من را بخواهی)؛
بیبَرکَش: (بیش از حد)؛
پیچر پیچر: (پچپچ، لب نجوا کردن)؛
تَهکاوی: (پرسوجو کردن)؛
تمامکننده: (فارغالتحصیل)؛
تهلُکه: (بیم و واهمه)؛
تیت و پیت: (پخشو پلا)؛
جان هلاکت: (با ترسولرز)؛
جوره: (دوست)؛
جیوان: (کمد)؛
چسپایش: (استعداد)؛
چکّک: (سِرُم)؛
حقارت: (دشنام)؛
حُلبو: (پونه)؛
چاینیک: (قوری)؛
خاده: (چوب بلند)؛
خاکم باد: (خاک بر سرم)؛
خیل: (گونه، طور)؛
دسترخوان: (سفره)؛
دمانداختن: (فوت کردن)؛
دمیدن: (ستیزیدن، دعوا کردن)؛
دو لُنجه: (دو لپی)؛
رُست: (بند، محکم)؛
رَفیده: بالشی که نانواها برای پهن کردن خمیر استفاده میکنند)؛
روی پوست مرغک دمیدن: (معادل موی بر تن راست شدن، مورمور شدن)؛
رویمال: (روسری)؛
زَنازنی: (بزنبزن، کتککاری)؛
زِهبُر: (کانال، کاریز)؛
سرِ جهل: (اوج عصبانیت)؛
سگمار: (ماری شبیه اژدها، احتمالاً سوسمار)؛
سهبرگه: (شبدر)؛
سیمتور: (فنس)؛
شرشره: (آبشار)؛
شوخی: (بازیگوشی)؛
شیرک: (دوبههم زنی)؛
غَفس: (ضخیم)؛
غیجیدهغیجیده: (لغزان لغزان)؛
قائل کردید: (گل کاشتید)؛
کسی را کاسهٔ ناشُستَه کردن: (سرزنش و نکوهش کردن)؛
کشال: (نگران)؛
کشتی کبود: (ماشین کُمباین)؛
کُف کردن: (فوت کردن دعا به بیمار)؛
گَرد گَرد: (خرد و ریز ریز)؛
گزک: (التهاب)؛
گَزَنده: (هار)؛
گُشتین: (کُشتی)؛
ماش و برنجی: (جوگندمی)؛
ماشین یاری تعجیلی: (آمبولانس)؛
نخواد: (مگر میشود؟)؛
هوا دادن: (پرتاب کردن)؛
یگان: (هیچ)؛
#حسن_قریبی@hassangharibi