View in Telegram
بر سر سجاده می افتاد چشمم تا به می شیشه می با دهان باز می پرسید: کی؟ کاش از اول بر در میخانه می‌خواندم نماز حیف از آن عمری که شد در گوشهٔ محراب طی نالهٔ جانسوز من بود آنچه می آمد به گوش آه من بود آنچه یکدم زیر لب می‌خواند نی کاش با ساقی حسابم پاک می شد، سال‌هاست او به من جامی بدهکار است و من جانی به وی من خطایی کمتر از بخشایشت دارم، ببخش با توام ای یار! ای غمخوار! ای «بسیار ای»! #فاضل_نظری #وجود @fazelnazarii
Telegram Center
Telegram Center
Channel