من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها، تنها به جرم این که
او سرسپرده میخواست، من دلسپرده بودم
یک عمر میشد آری در ذرهای بگنجم
از بس که خویشتن را در خود فشرده بودم
در آن هوای دلگیر وقتی غروب میشد
گویی به جای خورشید من زخم خورده بودم
وقتی غروب میشد... وقتی غروب میشد...
کاش آن غروبها را از یاد برده بودم
محمدعلی بهمنی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
وبسایت ادبی سایهها، درگذشت «محمدعلی بهمنی»، غزلسرای معاصر را به ادبیات و دوستدارانش تسلیت میگوید.
▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️ خانه ادبیات معاصر
@saaayehaaa