#فرزین_وفائی_نژاد #شهر_من_درد_من #بداهه_عاشقانهببار باران، که دلتنگم...
مثال مرده بي رنگم
ببار باران، کمي آرام...
بهاری تازه می خواهم
ببار باران، بزن بر شيشه قلبم
بکوب اين شيشه را بشکن
که دلتنگي و تنهايي
رفيق با وفايم شد.
اگر باران نمی باری، بکش ما را که در بندم
که درد کمتري دارد اگر با دست تو باشد
به زجر بودن هروز با دردم...
درخت و برگ خوابيدست
اقاقي،
ياس وحشي
کوچه ها از خاک لبریز است
نوای عاشقی از شهر برچیدست
جماعت عشق را کشتن
کلاغا بوته ي سبز وفا را
بي صدا خوردن
ولي باران ، تو با من با وفايي
توهم ، همخانه ی مایی
و با تو میشوم رود خروشانی
که بنیان جماعت را زنادانی
بروبانی
ببار باران
ببار باران...
...که تنهايم.
#فرزین_وفائی_نژاد@farzinvafaeinezhad