چرا باید ایران را دوست داشت؟قوم ایرانی هروقت شوکت و سیادت داشته، قدرت خود
را برای استقرار امنیت و آسایش و رفاه مردم به کار برده، اقوام زیردست خویش
را به ملاطفت و رافت اداره کرده، مزاحم آداب و رسوم و زبان و خصوصیت قومیت آنها نشده، هرگز به هدم و تخریب آبادی ها و قتل عام نفوس نپرداخته و با آنکه از طرف دشمنان مکرر به بلیات نهب و حرق و قتل و چپاول گرفتار گردیده، هنگام قدرت در صدد تلافی برنیامده است.
کیش باستانی ما ویرانی و درندگی
را مانند بیماری و تاریکی از آثار شیطان و اهریمن خوانده و ایجاد وسایل آبادی و روشنایی و تندرستی
را مایهی تقرب یزدانی دانسته است.
در تمام دورهی سه هزار سالهی تاریخ ما از صاحبان شوکت آنها که ایرانی حقیقی بوده اند، نام خود
را به عملیاتی مانند فجایع آشوریان و بابلیان و چنگیزیان و تیموریان و امثال آنها ننگین و ملوث ننمودهاند.
رفتار سلاطین صفویه با ارامنه نمونه ای از این شیوه و طریقه است و دست یافتن کوروش، شاهنشاه
ایران، بر بابل بشارت آزادی قوم یهود از اسارت هفتاد ساله بوده است.
هریک از این ادوار شوکت و سلطنت ایرانی
را که بنگریم، میبینیم در آن دوره آثار و خصایص انسانیت از علم و حکمت و شعر و ادب و زراعت و تجارت و صناعت و کلیه لوازم مدنیت رونق و رواج داشته است، ایرانی ها خود راسا به آن امور اشتغال میورزیدند، بیگانگان
را هم در این راه تشویق و ترغیب و تقویت و حمایت مینمودند. داراها و اردشیر های ما دانشمندان و حکمای یونان و ...
را به دربار خود دعوت میکردند و فلاسفه و علمایی که از وطن خود طرد و تبعید میگردیدند، در نزد اکاسره به مهربانی پذیرفته شده و در دارالعلم های ما به مطالعات و عملیات علمی اشتغال میورزیدند.
#محمد_علی_فروغی#ایران_را_پس_میگیریم #ایران_را_دوباره_خواهیم_ساخت#جنبش_فرزندان_ایران