۷مرداد
روزی است که گلولهی پاسداران سینه بهترین دوستم،
#حنیف_امامی را شکافت.
چند ساعت قبل کنارم بود.
دستم را فشرد وبا فریادی پرشور گفت من رفتم!
دیگربازنگشت
تا مدتها نامش رانمیتوانستم بزبان بیاورم زیرا ناگهان آبشاراشک جاری میشد
#شعر ها برایش نوشتم و این یکی از آنهاست