بگذاریم امیر امیر باشد، پدر پدر و انسان انسان
فرشاد توکلی
کارل یاسپرس، فیلسوف برجستهٔ آلمانی، جایی در کتابی درباره و به نامِ کنفسیوس، از او چنین نقلقول میکند:
«از کنفوسیوس پرسیدند: ’برای رهایی از روزگاری مشئوم [سخت و سیاه] چه تدابیر عاجلی باید اندیشید؟‘ او این جواب حیرتآور را داد: ’باید کاری کرد که واژهها در معنای درست خود به کار روند. باید محتوای آنها را دریافت. بگذارید امیر امیر باشد، پدر پدر، و انسان انسان. اما مدام به زبان خیانت میشود، و واژهها دیگر با مدلول خود مطابقت ندارند. هستی و زبان از یکدیگر جدا میشوند […]. وقتی زبان آشفته گردد، همه چیز دچار آفت میشود. ’وقتی کلمات (نامگذاریها و مفاهیم) دقیق نباشند، حکمها روشن نیست، کارها رونق نمیگیرد، مجازاتها بهجا اعمال نمیشوند و مردم سر از کارها درنمیآورند. از این رو، انسان آزاده واژهها را چنان برمیگزیند که هیچ ابهامی پیش نیاید، و حکمهای خود را به صورتی درمیآورد که بتوان بیدودلی آنها را به عمل درآورد. انسان آزاده کمترین ابهامی را در سخنان خود برنمیتابد‘». (کارل یاسپرس. ۱۳۸۸. کنفوسیوس، ۴۸-۴۹. تهران: خوارزمی)
ادامه در فرستهٔ بعد 👇🏼