🔴معلمان؛ طبقهی کارگر یا متوسط؟
✍🏻#محمد_دارکش
اعتراضات سراسری معلمان در 1400 بر سر مسئلهی «رتبهبندی» بار دیگر به همگان نشان داد معلمان همچنان سازمانیافتهترین قشر معترض به وضع موجود در دو دههی اخیر هستند. یکی از مباحثی که همیشه درزمینهی مسائل معلمان مطرح گشته بحث طبقهی اجتماعی معلمان است. از ابتدای فرآیند سازمانیابی معلمان در ابتدای دههی 80، معلمان همواره خود را بخشی از طبقهی متوسط محسوب میکردند (برای بحث بیشتر در این زمینه مراجعه کنید به بختیاری،1399). در چند سال اخیر و با توجه به بحثهای صورتگرفته میان معلمان، به نظر میرسد همچنان این نگاه که معلمان بخشی از طبقهی متوسط هستند در بین آنها مسلط است. علاوه بر این تفکیک بین کار یدی و کار فکری باعث تقویت این ایده شده است که کسانی که به کار ذهنی مشغول هستند بخشی از طبقهی کارگر نیستند و بخشی از طبقهی متوسط هستند. در این نگاه کارمندان دولت و معلمان نیز بخشی از طبقهی متوسط محسوب میشوند. چنین تفکیکی ابزار ایدئولوژیکِ دولت و طبقهی سرمایهدار برای تحمیق بیشتر تودههاست. این مقاله تلاشی است مقدماتی برای بررسی جایگاه طبقاتی معلمان در سطح ساختاری (وجه درخود طبقه). طبقه صرفاً ساختاری نیست و تنها با اضافه کردن وجه سیاسی (برای خود طبقه) و مبارزهی طبقاتی میتوان بررسی جامعی از تحلیل طبقاتی داشت، اما نقطهی عزیمت آن باید یک تحلیل ساختاریِ قابل اطمینان باشد.
سؤال اصلی که در اینجا مطرح میشود این است که «آیا معلم کارگر است؟» البته این سؤال را میتوان دقیقتر نیز پرسید؛ «آیا معلم کارگرِ مولد است؟ یا اگر کارگر غیرمولد باشد دیگر کارگر نیست؟»
در نظامهای اجتماعی سرمایهدارانه هر آنچه میبینیم نتیجهی کار انسانها در سلسلهای از روابط استثماری است و هیچ ارزشی خودبهخود تولید نمیشود؛ بنابراین سرمایه چیزی نیست جز رابطهی اجتماعی خلق و تحقق ارزش از خلال کار انسانی و تصاحبِ آن توسط سرمایهداران. تأکید بر «رابطهای» و «اجتماعی» بودن سرمایه و اصل بودن «خلق و تحقق ارزش از خلال کار انسانی» در شیوهی تولید سرمایهداری، لازمهی هر نوع تحلیل تاریخی و پویا است. همانگونه که سرمایه مفهومی رابطهای است باید در نظر داشت که مفهوم «طبقه» نیز چون بر بنیاد رابطهی استثماری بین کارگر و سرمایهدار قرار دارد، مقولهای رابطهای و اجتماعی است. جامعهی مبتنی بر شیوهی تولید سرمایهداری به شکل سلسلهمراتبی از استثمارشوندگان غیرمالک، استثمارکنندگان مالک و جایگاههای میانی، پیکربندی میشود؛ بنابراین «طبقه» در دوران سرمایهداری نه یک دستهبندی انتزاعی که یک رابطهی اجتماعیِ مبتنی بر استثمار است که از مالکیت سرمایهدارانه نشات میگیرد؛ اما این استثمار به چه صورت انجام میشود؟ در سرمایهداری ارزش نیروی کار یک کارگر در واقعیت با ارزش تولیدشده توسط او برابر نیست و این مازاد از طریق تصاحب کار اضافی کارگر توسط سرمایهدار، به شکل ارزش اضافی به تصرف سرمایهدار درمیآید. یک کارگر ممکن است با انجام صرفاً دو ساعت کارِ روزانه، ارزشی معادل ارزشِ کالاهای مورد نیاز برای بازسازی قوای جسمانی و حیات اجتماعی خود را تولید کند (کار لازم)، اما نظام سرمایهداری این ارزش را در قبال هشت ساعت کار به او میپردازد و بهاینترتیب شش ساعت کار اضافه صرف ایجاد ارزشی اضافی میشود که سرمایهداران به شکلی ظاهراً مدنی و منصفانه آن را تصاحب میکنند (مارکس، 1386: 224).
اما آیا ارزش صرفاً به اشیاء مادی و محسوس مربوط است؟ آیا کسانی که نیازهای ذهنی دیگران را برطرف میکنند در حال خلق ارزش نیستند؟ با مشاغل اصطلاحاً خدماتی (معلمان) چگونه باید برخورد کرد؟
کالا دو عینیت دارد؛ عینیت مادی (مربوط به ارزش استفاده) و عینیت اجتماعی مربوط به ارزش (مارکس 1386: 77). عینیت مادی دلالت بر وجه کیفی کالاها دارد، یعنی بهواسطهی حواس انسانی مستقیماً قابلدرک است؛ و به برآورده شدنِ نیازهای جسمی یا متخیلهی انسانها توسط کالاها مربوط است.
ادامه در لینک زیر🔻🔻https://telegra.ph/معلمان-طبقه%E2%80%8Cی-کارگر-یا-متوسط-05-29
آدرس اینستاگرام:
Farasookandokav
ایمیل:
farasookandokav@gmail.com