اما نور محو کننده که ـ سالک را ـ به مرگ کوچک می کشاند، آخرین کسی که از آن ـ نور محو کننده ـ از طبقۀ حکمای یونان خبر داده است، حکیم بزرگ افلاطون بود و از بزرگانی
که دربارۀ آنها ـ خبر اتحاد و پدید آمدن نور طامس در آنها ـ ثبت شده
و نامش در تاریخ به جا مانده است، هرمس بوده و در میان حکمای پهلوی، گِل شاه موسوم به «کیومرث» و همچنین از پیروانش «فریدون» و «کیخسرو» می باشد.
اما انوارِ سلوک در زمانهای نزدیکتر ـ بدین شرح است ـ خمیرۀ ـ حکمت ـ فیثاغورسیان
به برادرْ اخمیم «ذوالنون مصری» رسید
و از او ـ یعنی ذوالنون ـ در سیر کنندۀ شوشتر «سهل تستری» و پیروانش نشست،
و اما خمیرۀ ـ حکمتِ ـ خُسرَوانی در سلوک در سیر کنندۀ بسطام «بایزید بسطامی»
و پس از او در جوان بیضا «منصور حلاج»
و سپس در سیر کننده آمل «ابوالعباس قصاب آملی» و خرقان «ابوالحسن خرقانی» نشست. بخشی از خمیره های حکمتِ فیثاغورسی
و انباذقلسی و اسقلبیوسی بر اساس آموزههای حافظانِ «کلمه» در جانب غرب و شرق
با خمیره ای از حکمتِ خُسرَوانی آمیخته شد
و به گروهی رسید که به «سکینه» سخن میگفتند.
#مطارحات#شیخ_اشراق_سهروردی
🎶🪽🆔@Fanaeshragh نشست های بیداریویژگی های ابوالحسن خرقانی