تفسیر انسان شناختی کوژو دیالکتیک هگل را به انسان پیوند میدهد. این همان نقطهای است که لکان را درگیر هگل میکند. زیرا کوژو دیالکتیک هگل را به انسان و تناهی او پیوند زده بود، و لکان آنجا که میخواهد از هگل فاصله گیرد، خود را ملزم میداند از کوژو و یگانه تناهی تفسیر او، یعنی انسان، فاصله گیرد. بنا بر تفسیر انسان شناختی کوژو از هگل، آینده امکانی سراسر گشوده و رو به «شدن» است. از همین رو این حکم که انسان «نیستی ای است که در هستی می هیچد»، برای کوژو خبر از گشودگی آینده داشت، اما لکان این «هیچیدن» را نشانه ای از بیهودگی و افق ناگشوده و مسدود پیش روی انسان میدانست.
هگل، کوژو، لکان - دگردیسیهای دیالکتیک به همراه پنجنامه منتشر نشده لکان به کوژو
نويسنده: رادوستین کالویانف
@falsafeinjast