⬅️....و آن گاه که شکم از آرمان بزرگتر میشود!!
( نقدی کوتاه بر آرمانخواهی معطوف به قدرت)
::::::::::::
🔻در طول این چند وقت اخیر و پس از شکل گیری برخی از این لابی ها و تشکل ها و جبهه های سیاسی معطوف به قدرت،میبینید برخی از ماها عجب مطالب سرخ و عجب منبرهای آتشینی علیه محافظه کاری میرویم؟!
🔹یکی نیست به برخی از ماها بگوید: همین بابایی که جنابعالی به اسم محافظه کاری به فحشش کشیده ای وقتی هم سن تو بود در زندان قصر ناخونش را میکشیدند!
او به آخر مسیری رسیده که تو قدم های اولش را بر داشته ای...
🔹اما چه شده که به این جا رسیده؟!
مثل خیلی از رفقای ما آن ها هم وقتی جوان بوده اند،بعد از چند وقت مبارزه و درگیری و زد و خورد و هزینه دادن مثلا نشسته دو دو تا چهارتا کرده دیده:نخیر!نمیشود ..کارش به قدر کافی اثر ندارد
🔹بعد پیش خودش به تز "اصلاح از درون" رسیده
با خودش گفته: باید بروم به قدرت برسم و بعد، از درون، تغییرات و اصلاحات کنم
منتها خب با این شکل و شمایل و آتش و داد و بیداد که کسی ما را در دایره قدرت راه نمیدهد
🔹بنابراین از دو تا از آرمان ها به صورت مصلحتی،عقب نشینی میکنم تا به قدرت برسم و بعد با مابقی آرمان های باقی مانده اصلاحات را شروع میکنم
دو آرمان را سر میبرد و مثلا میشود شهردار یا رئیس یک اداره
یک مدت که میگذرد پیش خودش باز به این نتیجه میرسد که: نه! شهردار کافی نیست تا خوب و از ته ته؛ به مردم خدمت کنم و قشنگ از ریشه همه چیز را حل کنم
فلذا باید قدرت و ارتفاع جایگاهم بیشتر بشود و مثلا بشوم استاندار...
🔹در ادامه همان راهی که آغاز کرده دو تا دیگر از آرمان هایش را هم پس میگیرد تا برود رده بالاتر و بیشتر بتواند از ته ته ،خدمت کند
باز هم میرود و در همان سیکل میبیند نشد!
و باز بالاتر و باز دو تا آرمان دیگر و باز میبیند نشد
و باز بالاتر و دو تا آرمان دیگر و باز میبیند نشد
و باز ...
🔸خلاصه بالاخره خوب که رفت بالا میببند همه آرمان هایش را قربانی کرده و قلع و قمع کرده و هیچ هدف و آرمانی برایش نمانده جز حفظ قدرت و جایگاهش
نمونه های بسیاری را میبینی که رفتند از درون سیستم را تغییر بدهند؛ برگشتند،دیدیم سیستم از درون تغییرشان داده!!
طرف رفته بود از ته ته و از بیخ سیستم را عوض کند،خودش از بیخ عوضی شد!
همه اهدافش از میان رفت و جای آن را یک خیگ گنده پر از کثافت و حرام گرفت....
نهایتا میبینی شکمش از آرمان هایش به مراتب بزرگ تر شد!
🔹دقیقا از همین جاست که امیر (ع) میگوید :با قرآن و سیره نبی (ص) موافقم اما شرط آخر را حتی لفظی و تاکتیکی قبول نمیکند
او میداند این کلاه برداری ظاهرا کوچک و دروغ تاکتیکی،آخر الامر به چه ابتذال و منجلابی کشیده خواهد شد
او میداند قدرت، یک امر کیفی و نامتناهی است
حالا از هرجا که برای کسب قدرت، آرمان را معامله کنی،در ادامه و درپایان تو میمانی و یک خیگ گنده و آرمان های ته کشیده!
🔹بنابراین کاملا موافقیم که به قدرت رسیدن و تغییر از درون خیلی خوب و لازم است؛اما مساله این است:از کدام مسیر (؟)
به قول شهید مطهری: ما به همان هدفی میرسیم،که راهش را میرویم...
ادامه دارد ان شاالله...
#حسین_شهبازی_زاده::::::::::
@daadnevesht