بی تو نبض خفقان جان مرا می بلعد
خواب سنگین زمان جان مرا می بلعد
دل شده مضحکه ی منطق بی احساسم
عقل با زخم زبان جان مرا می بلعد
گم شده چشم ترم بس که به دنبال تو گشت
عشق ِ بی نام و نشان جان مرا می بلعد
رنگ پاییز شده رخت درختان بهار
تِم مخصوص خزان جان مرا می بلعد
لرزش ارگ دلم زلزله ی شهر بم است
گسل هول و تکان جان مرا می بلعد
سینه در کوره ی احساس تو تبدار شده
تب و تاب هیجان جان مرا می بلعد
شعرم از زمزمه ی خاطره ها خونین است
واژه ی دل نگران جان مرا می بلعد
بعد تو گم شده فانوس شب بیدارم
وحشت از دردِ نهان جان مرا می بلعد...
#زیبا_حسینی_جیرندهی#فقط_شعر_و_غزل شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...
👇👇👇@faghatsheroghazal🌹🌹