فقط ظهور

#داستانک_مهدوی
Channel
Logo of the Telegram channel فقط ظهور
@faghat_zohorPromote
1.06K
subscribers
1.23K
photos
1.03K
videos
485
links
اللَّھُـمَ‌عجِّـلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْـفَـرَج..✨🤲🏻 @Faghat_zohor313 لینک گروه طرح ذبح گوسفند @Faghat_zohor595
▫️با هزار زحمت آمده بودم مدینه،
مهمانِ خانه امام شدم.
حضرت برایم از ظهور گفت؛
از اینکه انتظار ظهور مثل جهاد در رکاب رسول خداست.
صحبت که به اینجا رسید، غریبه‌ای وارد شد.
امام حرفش را قطع کرد.
حسرتش ماند روی دلم.
تا وقتی مدینه بودم، یازده بار دیگر هم آمدم خانه‌ی امام،
اما نشد!
نشد که امام دست از تقیّه بردارد و سخنش را کامل کند.

یک سال گذشت؛
دوباره آمدم مدینه.
باز هم مهمان خانه حضرت.
امام صادق علیه‌السلام کلامش را این طور کامل کرد:

«مهدی ما خواهد آمد؛
غم‌ها را از شیعیانش خواهد زدود،

پس از سختی‌های بسیار،
پس از روزگار آزمایش‌های طولانی،
پس از زمانه‌ی اندوه و هراس...
خوش به حال کسی که آن زمان را درک کند.»

📚 برگرفته از کمال الدین، ج۲، ص۳۳۴.

#بلای_غیبت
#داستانک_مهدوی
#زیبایی_های_ظهور
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام

@Faghat_zohor
▪️ شیعه شده بود، شیعه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی امام هادی علیه السلام.
دلیلش را پرسیدند.

گفت:
از اصفهان آمده بودم بغداد؛
همشهری‌ها می‌دانستند آدم زبان‌داری هستم؛
مرا فرستاده بودند پیش متوکل برای عرض شکایت.

پشت دربار منتظر بودم.
همان وقت متوکل دستور داد امام هادی علیه‌السلام را بیاورند.

از یکی پرسیدم کسی که احضار شده کیست؟
گفت:
امام شیعه‌هاست.
به نظرم متوکل او را احضار کرده تا بکُشد!

لحظه‌ای بعد آمد.
با همان نگاه اول، محبّتش به دلم افتاد.
در دلم شروع کردم به دعا کردن برایش.
از خدا می‌خواستم شرّ متوکل را از سرش کوتاه کند.

به من که رسید توقف کرد.
نگاهش را دوخت به صورتم.
همین قدر شنیدم که فرمود:

خدا دعایت را مستجاب، عمرت را طولانی و مال و بچه‌هایت را زیاد کند.

از هیبت نگاه و کلامش به لرزه افتادم و زمین خوردم.
به هوش که آمدم، مردم قصه را پرسیدند.
چیزی نگفتم.

به اصفهان که برگشتم زندگیم از این رو به آن رو شد.
حالا همه چیز دارم:
ثروت، ده تا فرزند، هفتاد و چند سال عمر.
همه‌ی این‌ها از برکت دعای امام زمانم است.

📚الخرائج ج‏۱ ص۳۹۲

#داستانک_مهدوی
#فوائد_دعا_برای_فرج
#امام_هادی_علیه_السلام

@Faghat_zohor
▪️عرض کرد: دعا کنید برایم؛
برای آمرزش پدر و مادرم، برای تشرفم به حج، برای ادای قرضهایم؛
فرمود: چرا دو سال است روضه نگرفته ای؟
گفت: مقروضم و ندار.
فرمود: پول روضه های جدّم پای ماست؛
شما روضه بگیر پولش می رسد.
قرضت هم ادا می شود، حج هم خواهی رفت، خدا والدینت را هم می آمرزد .
خواب دیده بود، خواب آخرین حجت خدا، امام عصر علیه السلام را.

روضه گرفت با ششصد تومان هزینه،
خیلی زود داد و ستدی کرد با ششصد تومان سود.
پول دیگری هم رسید دستش، با همان حاجی شد.
قرضهایش هم به سرعت ادا شدند.
در خواب از پدرش شنید: زندانی بودم آزاد شدم!

📚جرعه ای از کرامات امام حسین علیه السلام ص25.


#صاحب_عزا
#داستانک_مهدوی
@Faghat_zohor
🔸دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید؛
خلیفه احضارش کرده بود.
صد درهم نذر امام شیعیان کرد.
خانه امام را ولی بلد نبود.
نمی‌خواست از کسی نشانی بپرسد.
می‌ترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود.

بی‌هدف، در کوچه‌های شهر با اسبش پرسه می‌زد.
ناگهان کنار یک خانه اسبش ایستاد.
هر کاری کرد جلوتر نرفت.
پرسید: اینجا خانه کیست؟
گفتند: خانه امام هادی علیه السلام.
در دلش گفت: عجب معجزه‌ای!


خادمی از خانه بیرون آمد.
به اسم صدایش کرد.
به خودش گفت: این معجزه دوم!
خادم گفت:
آن صد درهمی که در آستینت پنهان کرده‌ای بده.
معجزه سوم را که دید، رفت داخل.

امام هادی علیه السلام به او فرمود:
👈 «بعضی‌ها خیال می‌کنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمی‌خورد.
به خدا که دروغ می‌گویند!
با خیال راحت برو پیش خلیفه،
همانی می‌شود که می‌خواهی».
رفت.
همانی شد که امام فرموده بود.

📚 الخرائج، ج۱، ص۳۹۶.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

مهم نیست حاجتت بزرگ یاشد یا کوچک؛
مهم نیست که گنهکاری یا نه؛
حتی مهم نیست چه دینی داری!
امّا مهم است که از راه خودش وارد شوی.
راهش فقط امام زمان علیه السلام است.
اگر حاجتی داری، او باید به درگاه خدا واسطه شود.
🌸شما چطوری به امام زمان علیه السلام متوسل میشید؟


#محبت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#امام_هادی_علیه_السلام

@Elteja
@Faghat_zohor