فقط ظهور
#با_امام_حاضر
Channel
1.06K
subscribers
1.23K
photos
1.03K
videos
485
links
اللَّھُـمَ‌عجِّـلْ‌لِوَلیِڪَ‌ألْـفَـرَج..✨🤲🏻
@Faghat_zohor313
لینک گروه طرح ذبح گوسفند
@Faghat_zohor595
🔹#با_امام_حاضر ١۵
امان ز لحظه غفلت که شاهدم باشی!
ساکن شهر کوفه بود،
دانا، دین دار و سرد و گرم چشیده بود،
به بعضی افراد خواندن قرآن را آموزش میداد،
یک‌بار هنگام آموزش قرآن به یک زن، با او مزاح و شوخی کرد،
روزها گذشت،
روزی خدمت امام زمان ش رسید
امام باقر علیه السلام به او فرمود:
به آن زن چه گفتی؟
متوجه شد که امام زمانش همه ی ماجرا را به علم امامت می داند،
از شدت خجالت با لباسش صورت خود را از امام پوشاند و در دل از آن چه کرده بود به خدا اظهار ندامت کرد،
امام فرمود: "کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خدا به او اعتنا نمی کند، دیگر این کار را تکرار نکن."
یا صاحب الزمان
امان ز لحظه غفلت که شاهدم باشی!
@Faghat_zohor
امان ز لحظه غفلت که شاهدم باشی!
ساکن شهر کوفه بود،
دانا، دین دار و سرد و گرم چشیده بود،
به بعضی افراد خواندن قرآن را آموزش میداد،
یک‌بار هنگام آموزش قرآن به یک زن، با او مزاح و شوخی کرد،
روزها گذشت،
روزی خدمت امام زمان ش رسید
امام باقر علیه السلام به او فرمود:
به آن زن چه گفتی؟
متوجه شد که امام زمانش همه ی ماجرا را به علم امامت می داند،
از شدت خجالت با لباسش صورت خود را از امام پوشاند و در دل از آن چه کرده بود به خدا اظهار ندامت کرد،
امام فرمود: "کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خدا به او اعتنا نمی کند، دیگر این کار را تکرار نکن."
یا صاحب الزمان
امان ز لحظه غفلت که شاهدم باشی!
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ١٣
رو سوی سامراء کن!
نامش سلیمان بود، پدرش از یاران امام صادق علیه السّلام بود
روزی پدرش خدمت امام صادق علیه السّلام رسید و سوال مهمی از آن جناب پرسید
گفت آقای من اگر شرایط برای آمدن مهیا نباشد چطور می توانم شما را که امام زمانم هستید زیارت کنم؟
فرمود هر گاه نتوانستی بیایی، روز جمعه غسل کن یا وضو بگیر، بالای بام برو، دو رکعت نماز بخوان، آنگاه به سمت و سویی که من در آن هستم رو کن و مرا زیارت کن.
علامه مجلسی می نویسد:
«این خبر بر زیارت 👈امام زنده👉 به شیوه ای که بیان شد دلالت می کند و لذا سندی برای زیارت حضرت قائم علیه السلام است، بدین صورت که می توان از هر مکانی رو به «سرداب مقدّس» نموده و حضرتش را زیارت نمود.»
مولای من یابن الحسن
رو سوی منزل منزل مطهر و مبارکتان در سامراء مقدسه شما را زیارت می کنم؛ السلام علیک یا صاحب الزمان! السلام علیک ایها الإمام المظلوم الغریب، عجل الله تعالی فرجک الشریف
@faghat_zohor
رو سوی سامراء کن!
نامش سلیمان بود، پدرش از یاران امام صادق علیه السّلام بود
روزی پدرش خدمت امام صادق علیه السّلام رسید و سوال مهمی از آن جناب پرسید
گفت آقای من اگر شرایط برای آمدن مهیا نباشد چطور می توانم شما را که امام زمانم هستید زیارت کنم؟
فرمود هر گاه نتوانستی بیایی، روز جمعه غسل کن یا وضو بگیر، بالای بام برو، دو رکعت نماز بخوان، آنگاه به سمت و سویی که من در آن هستم رو کن و مرا زیارت کن.
علامه مجلسی می نویسد:
«این خبر بر زیارت 👈امام زنده👉 به شیوه ای که بیان شد دلالت می کند و لذا سندی برای زیارت حضرت قائم علیه السلام است، بدین صورت که می توان از هر مکانی رو به «سرداب مقدّس» نموده و حضرتش را زیارت نمود.»
مولای من یابن الحسن
رو سوی منزل منزل مطهر و مبارکتان در سامراء مقدسه شما را زیارت می کنم؛ السلام علیک یا صاحب الزمان! السلام علیک ایها الإمام المظلوم الغریب، عجل الله تعالی فرجک الشریف
@faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ١٢
مشکلت را برای امام زمانت بنویس!
می گفت: میان من و همسرم مشاجره ای بسیار سخت روی داد،
این معضل مدت زیادی به طول انجامید، تا جائی که واقعا مرا پریشان نموده بود.
برای حل این مشکل، به واسطه نائب سوم امام زمان علیه السلام (حسین بن روح نوبختی) نامه ای به حضرتش نوشته و از آن حضرت التماس دعا نمودم.
پاسخ نامه با تاخیر به من رسید.
حسین بن روح طومار پیچیده ای را باز کرد و در فصلی از آن طومار توقف نمود،
آن قسمت را به من نشان داد که در آن نوشته بود: [و اما مشکل آن مرد و همسرش را خدای متعال حل نموده و میان آن دو صلح و آشتی بر قرار نمود].
از همان روز بود که دیگر اوضاع زندگیم به حال آرامش بازگشت و دیگر مسئله ای بین من و همسرم اتفاق نیافتاد.
تا جائی که گاهی کاری می کردم تا ببینم او ناراحت میشود یا نه، اما او ناراحت نمی شد.»
✔️عریضه نویسی خدمت امام زمان علیه السلام همواره بخشی از سبک زندگی شیعیان بوده است.
✔️شایسته است در عریضه خدمت حضرتش ابتدا عرض سلام، ادب، اظهار محبت، اظهار دلتنگی از دوری جنابش و دعا برای فرجش بنماییم و سپس حاجت خود را درخواست کنیم.
✔️همچنین شایسته است عریضه نویسی محضر ولی حی دوران و امام زمان علیه السلام را برنامه ی مستمره زندگی مان قرار داده مثلا هفته ای یک عریضه برای آن وجود مقدس بنگاریم.
@Faghat_zohor
مشکلت را برای امام زمانت بنویس!
می گفت: میان من و همسرم مشاجره ای بسیار سخت روی داد،
این معضل مدت زیادی به طول انجامید، تا جائی که واقعا مرا پریشان نموده بود.
برای حل این مشکل، به واسطه نائب سوم امام زمان علیه السلام (حسین بن روح نوبختی) نامه ای به حضرتش نوشته و از آن حضرت التماس دعا نمودم.
پاسخ نامه با تاخیر به من رسید.
حسین بن روح طومار پیچیده ای را باز کرد و در فصلی از آن طومار توقف نمود،
آن قسمت را به من نشان داد که در آن نوشته بود: [و اما مشکل آن مرد و همسرش را خدای متعال حل نموده و میان آن دو صلح و آشتی بر قرار نمود].
از همان روز بود که دیگر اوضاع زندگیم به حال آرامش بازگشت و دیگر مسئله ای بین من و همسرم اتفاق نیافتاد.
تا جائی که گاهی کاری می کردم تا ببینم او ناراحت میشود یا نه، اما او ناراحت نمی شد.»
✔️عریضه نویسی خدمت امام زمان علیه السلام همواره بخشی از سبک زندگی شیعیان بوده است.
✔️شایسته است در عریضه خدمت حضرتش ابتدا عرض سلام، ادب، اظهار محبت، اظهار دلتنگی از دوری جنابش و دعا برای فرجش بنماییم و سپس حاجت خود را درخواست کنیم.
✔️همچنین شایسته است عریضه نویسی محضر ولی حی دوران و امام زمان علیه السلام را برنامه ی مستمره زندگی مان قرار داده مثلا هفته ای یک عریضه برای آن وجود مقدس بنگاریم.
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ١١
حال امام زمانت را بپرس!
منهال بن عمرو از موالیان اهل بیت علیهم السلام بود که در شام زندگی می کرد. پس از واقعه کربلا اهل بیت علیهم السلام را به صورت اسیر وارد شهر شام کردند، منهال خدمت امام زین العابدین علیه السلام می رسد و این گونه، احوال امام را می پرسد: کیف اصبحت یابن رسول الله؟
چگونه شب را صبح کردید ای پسر پیامبر؟
امام سجاد علیه السلام قبل از پاسخ به سؤال او فرمود:
ویحک اما آن لک ان تعلم کیف اصبحت؟
وای بر تو! وقت آن نیست که بدانی من چگونه صبح کرده ام؟
سیدالساجدین علیه السلام به منهال که ادعای محبت اهل بیت علیهم السلام را داشته نهیب می زند که وای بر تو! چه طور شیعه ای هستی که از حال امام خود بی خبری؟ آیا وقت آن نرسیده که بدانی بر امامت چه گذشته است؟ آیا تو نباید بدانی که امام زمانت در چه حال است؟ مگر می شود دم از امامی بزنی ولی از حال او بی خبر باشی؟
نکند ما نیز به همان بلیه ای دچار هستیم که در آن روزگار، امثال منهال به آن دچار شده بودند. به راستی الان کدام یک از ما از حال امام زمان خویش با خبر است؟ چه کسی می داند بر امام زمانش چه می گذرد؟
اگر مدتی از پدر و مادر یا فرزند و بستگان خود دور باشیم و بی خبر بمانیم به تکاپو می افتیم، به هر دری می زنیم تا از آنها خبری به دست آوریم؛ اما گاه از خدا عمری می گیریم اما نمی دانیم که بر امام زمانمان چه گذشته است، از حال امام عصر علیه السلام بی خبریم.
همین الان نیت کنیم و هر روز صبح بعد از عرض سلام و ادب و ارادت خدمت آن جناب، حال امام زمان علیه السلام را بپرسیم، عرض کنیم یابن رسول الله حالتان چطور است، با این همه سال غیبت و غربت چه می کنید؟ پسر حضرت زهرا دلمان برای تان تنگ شده، خدا فرج شما را برساند!
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
حال امام زمانت را بپرس!
منهال بن عمرو از موالیان اهل بیت علیهم السلام بود که در شام زندگی می کرد. پس از واقعه کربلا اهل بیت علیهم السلام را به صورت اسیر وارد شهر شام کردند، منهال خدمت امام زین العابدین علیه السلام می رسد و این گونه، احوال امام را می پرسد: کیف اصبحت یابن رسول الله؟
چگونه شب را صبح کردید ای پسر پیامبر؟
امام سجاد علیه السلام قبل از پاسخ به سؤال او فرمود:
ویحک اما آن لک ان تعلم کیف اصبحت؟
وای بر تو! وقت آن نیست که بدانی من چگونه صبح کرده ام؟
سیدالساجدین علیه السلام به منهال که ادعای محبت اهل بیت علیهم السلام را داشته نهیب می زند که وای بر تو! چه طور شیعه ای هستی که از حال امام خود بی خبری؟ آیا وقت آن نرسیده که بدانی بر امامت چه گذشته است؟ آیا تو نباید بدانی که امام زمانت در چه حال است؟ مگر می شود دم از امامی بزنی ولی از حال او بی خبر باشی؟
نکند ما نیز به همان بلیه ای دچار هستیم که در آن روزگار، امثال منهال به آن دچار شده بودند. به راستی الان کدام یک از ما از حال امام زمان خویش با خبر است؟ چه کسی می داند بر امام زمانش چه می گذرد؟
اگر مدتی از پدر و مادر یا فرزند و بستگان خود دور باشیم و بی خبر بمانیم به تکاپو می افتیم، به هر دری می زنیم تا از آنها خبری به دست آوریم؛ اما گاه از خدا عمری می گیریم اما نمی دانیم که بر امام زمانمان چه گذشته است، از حال امام عصر علیه السلام بی خبریم.
همین الان نیت کنیم و هر روز صبح بعد از عرض سلام و ادب و ارادت خدمت آن جناب، حال امام زمان علیه السلام را بپرسیم، عرض کنیم یابن رسول الله حالتان چطور است، با این همه سال غیبت و غربت چه می کنید؟ پسر حضرت زهرا دلمان برای تان تنگ شده، خدا فرج شما را برساند!
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ١٠
بگو من شما را دوست دارم!
از راه دوری آمده بود
خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید،
یاران آن جناب همه گرداگرد او بودند،
مرد به امیرالمومنین گفت؛ آقا فقط آمده ام بگویم من شما را دوست دارم، هم هنگامی که در تنهایی به‌سر می‌برم و هم هنگامی که در میان مردم هستم، صادقانه شما را دوست دارم.
امیرالمومنین علیه السلام محبت او را پذیرفته و فرمود: بله حقیقتا راست می گویی و در این ادعایت صادق هستی.
مرد برگشت درحالیکه اشک از چشمانش سرازیر بود، از شدت خوشحالی از اینکه امیرالمومنین علیه السلام ادعای محبت او را تصدیق کرده بود، اشک می‌ریخت.
در روایت دیگری آمده: اگر کسی را دوست داشتی او را از این مطلب با خبر کن که این کار دوستی بین شما را محکمتر می‌گرداند.
شایسته است من هم هر روز مولایم امام زمان را مخاطب قرار داده و بگویم: مولای من یابن الحسن!
من شما را دوست دارم، مرا قبول کن ای فرزند امیرالمومنین!
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
بگو من شما را دوست دارم!
از راه دوری آمده بود
خدمت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید،
یاران آن جناب همه گرداگرد او بودند،
مرد به امیرالمومنین گفت؛ آقا فقط آمده ام بگویم من شما را دوست دارم، هم هنگامی که در تنهایی به‌سر می‌برم و هم هنگامی که در میان مردم هستم، صادقانه شما را دوست دارم.
امیرالمومنین علیه السلام محبت او را پذیرفته و فرمود: بله حقیقتا راست می گویی و در این ادعایت صادق هستی.
مرد برگشت درحالیکه اشک از چشمانش سرازیر بود، از شدت خوشحالی از اینکه امیرالمومنین علیه السلام ادعای محبت او را تصدیق کرده بود، اشک می‌ریخت.
در روایت دیگری آمده: اگر کسی را دوست داشتی او را از این مطلب با خبر کن که این کار دوستی بین شما را محکمتر می‌گرداند.
شایسته است من هم هر روز مولایم امام زمان را مخاطب قرار داده و بگویم: مولای من یابن الحسن!
من شما را دوست دارم، مرا قبول کن ای فرزند امیرالمومنین!
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ٩
امام زمانت را حاضر بدان!
می گوید: روزی با امام باقر علیه السلام وارد مسجد شدیم،
عده ای وارد مسجد می شدند و عده ای خارج می شدند.
امام به من فرمود: از مردم سوال کن که آیا مرا می بینند؟
از هر که می آمد سوال می کردم که تو امام باقر را ندیده ای؟ و همه می گفتند نه!
تا این که ابوهارون نابینا وارد شد.
امام فرمود از او سوال کن.
سوال کردم ابوهارون امام را ندیده ای؟
گفت: امام در کنار تو ایستاده.
گفتم: از کجا دانستی؟ (با اینکه تو نابینا هستی)
گفت: امام نور درخشان است.
در ادامه ماجرا امام فرمود:
ما امامان همیشه نزد شما شیعیان گوش های شنوا و چشم های بینا داریم و هیچ کدام از اعمال شما بر ما مخفی و پنهان نمی ماند، پس امام را حاضر بدانید و خود را به اعمال نیک عادت دهید و از اهل نیکی باشید تا به عنوان انسان های نیکوکار شناخته شوید.
امام زمان را حاضر بدانیم.
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
امام زمانت را حاضر بدان!
می گوید: روزی با امام باقر علیه السلام وارد مسجد شدیم،
عده ای وارد مسجد می شدند و عده ای خارج می شدند.
امام به من فرمود: از مردم سوال کن که آیا مرا می بینند؟
از هر که می آمد سوال می کردم که تو امام باقر را ندیده ای؟ و همه می گفتند نه!
تا این که ابوهارون نابینا وارد شد.
امام فرمود از او سوال کن.
سوال کردم ابوهارون امام را ندیده ای؟
گفت: امام در کنار تو ایستاده.
گفتم: از کجا دانستی؟ (با اینکه تو نابینا هستی)
گفت: امام نور درخشان است.
در ادامه ماجرا امام فرمود:
ما امامان همیشه نزد شما شیعیان گوش های شنوا و چشم های بینا داریم و هیچ کدام از اعمال شما بر ما مخفی و پنهان نمی ماند، پس امام را حاضر بدانید و خود را به اعمال نیک عادت دهید و از اهل نیکی باشید تا به عنوان انسان های نیکوکار شناخته شوید.
امام زمان را حاضر بدانیم.
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ٨
امام زمانت را خوشحال کن!
اهل کوفه است و کارش تجارت ابریشم
در کنار کارش دائما مشغول کسب علم و دانش بود و هیچگاه آن را ترک نکرد.
معتقد بود علم و دانش را باید از سرچشمه جوشان و پاک آن بدست آورد.
سالها در مدرسه علم و دانش، نزد دو معلم إلهي، یعنی امام باقر و امام صادق علوم وحیانی را فرا می گرفت.
روزی او و عده ای نزد امام صادق علیه السّلام نشسته بودند، ناگاه امام رو به جمعیت کرده و فرمود: ای مردم چرا رسول خدا را ناخشنود می کنید؟
گفتند: ما چگونه می توانیم رسول خدا را ناخشنود کنیم درحالیکه با زمان زندگی آن حضرت بیش از صد سال فاصله داریم؟
فرمود: مگر نمی دانید که اعمال شما بر رسول خدا عرضه می شود و اگر در پرونده اعمال شما معصیتی ببیند ناراحت و ناخشنود می شود، پس آن جناب را ناخشنود نکنید، بلکه او را خوشحال و خشنود سازید.
همچنین فرمود پس از رسول خدا اعمال شما بر ما امامان (و امروزه بر امام دوازدهم حضرت مهدی علیه‌السلام) عرضه می شود.
حواست باشد، تو هم می توانی امام زمانت را خوشحال کنی! او تو را می بیند...
همین حالا تصمیم بگیر و با ترک یک معصیت و انجام یک کار خوب امام زمان علیه السلام را خوشحال و خشنود کن.
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
امام زمانت را خوشحال کن!
اهل کوفه است و کارش تجارت ابریشم
در کنار کارش دائما مشغول کسب علم و دانش بود و هیچگاه آن را ترک نکرد.
معتقد بود علم و دانش را باید از سرچشمه جوشان و پاک آن بدست آورد.
سالها در مدرسه علم و دانش، نزد دو معلم إلهي، یعنی امام باقر و امام صادق علوم وحیانی را فرا می گرفت.
روزی او و عده ای نزد امام صادق علیه السّلام نشسته بودند، ناگاه امام رو به جمعیت کرده و فرمود: ای مردم چرا رسول خدا را ناخشنود می کنید؟
گفتند: ما چگونه می توانیم رسول خدا را ناخشنود کنیم درحالیکه با زمان زندگی آن حضرت بیش از صد سال فاصله داریم؟
فرمود: مگر نمی دانید که اعمال شما بر رسول خدا عرضه می شود و اگر در پرونده اعمال شما معصیتی ببیند ناراحت و ناخشنود می شود، پس آن جناب را ناخشنود نکنید، بلکه او را خوشحال و خشنود سازید.
همچنین فرمود پس از رسول خدا اعمال شما بر ما امامان (و امروزه بر امام دوازدهم حضرت مهدی علیه‌السلام) عرضه می شود.
حواست باشد، تو هم می توانی امام زمانت را خوشحال کنی! او تو را می بیند...
همین حالا تصمیم بگیر و با ترک یک معصیت و انجام یک کار خوب امام زمان علیه السلام را خوشحال و خشنود کن.
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ٧
گمان می کنی امام زمانت برایت دعا نمی کند!؟
نامش عبدالله و کارش روغن فروشی بود،
با امام زمان خود رابطه خوبی داشت،
نزد امامش جایگاهی داشت
روزی نزد امام آمد، درخواستی از امام زمانش دارد،
می گوید: خدمت آقا و مولایم حضرت علي بن موسی الرضا علیه السلام عرض کردم:
آقای من، ممکن است برای من و خانواده ام دعا کنید؟
امام اما نفرمود بله و نفرمود نه
جمله ای فرمود تا برای همه و برای همیشه یادگار بماند:
تو گمان می کنی برایت دعا نمی کنم!؟
عبدالله! به خدا سوگند تمامی کارهایی که شما در شبانه روز انجام می دهید در هر شب و روز بر ما عرضه و ارائه می شود،
قرآن نخوانده ای:
"ای رسول ما! به مردم بگو هر چه می خواهید انجام دهید که خدا و رسول و مومنون تمامی کارهای شما را می بینند"
و مومنون در این آیه همان امامان هستند.
امام زمانم هر صبح و شام مرا می بیند و برایم دعا می کند!
چه نیکوست من هم هر صبح و شام برای او دعا کنم.
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
گمان می کنی امام زمانت برایت دعا نمی کند!؟
نامش عبدالله و کارش روغن فروشی بود،
با امام زمان خود رابطه خوبی داشت،
نزد امامش جایگاهی داشت
روزی نزد امام آمد، درخواستی از امام زمانش دارد،
می گوید: خدمت آقا و مولایم حضرت علي بن موسی الرضا علیه السلام عرض کردم:
آقای من، ممکن است برای من و خانواده ام دعا کنید؟
امام اما نفرمود بله و نفرمود نه
جمله ای فرمود تا برای همه و برای همیشه یادگار بماند:
تو گمان می کنی برایت دعا نمی کنم!؟
عبدالله! به خدا سوگند تمامی کارهایی که شما در شبانه روز انجام می دهید در هر شب و روز بر ما عرضه و ارائه می شود،
قرآن نخوانده ای:
"ای رسول ما! به مردم بگو هر چه می خواهید انجام دهید که خدا و رسول و مومنون تمامی کارهای شما را می بینند"
و مومنون در این آیه همان امامان هستند.
امام زمانم هر صبح و شام مرا می بیند و برایم دعا می کند!
چه نیکوست من هم هر صبح و شام برای او دعا کنم.
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ۶
او همیشه منتظر توست!
ماجرا در آستانه سفر بیستمش به خانه خدا شروع شد،
بین رفتن و نرفتن مردد است؛ زیرا در نوزده سفر گذشته، علی رغم طلب و اشتیاق فراوان، موفق به دیدار امامش نشده بود.
شب هنگام اما در عالم رویا به او گفته شد؛ ابن مهزیار! به حج بیا که این بار به آرزویت خواهی رسید،
صبح بار و بنه را بست و با کاروانیان عازم حج شد.
از اهواز تا مکه راه زیادی بود
همه مسیر را به عشق دیدار محبوب طی کرد
منا و عرفات و مشعر و صفا و مروه هر کجا بیشتر جستجو می کرد کمتر نشانه ای می یافت
سفر به روزهای آخر رسیده بود
روزی هنگام طواف کسی دست روی شانه اش گذاشت و گفت ابن مهزیار اهوازی تو هستی؟
توفیق الهی رفیقش شد و با عنایت ویژه امام به سعادت ابدی رهیافت.
رفت و رفت تا به خیمه ی آرزوها رسید...
می گوید:
چون امام زمان علیه السلام در برابرم پدیدار شد، شتافتم تا خود را بدو رسانم و خود را به پایش افکندم و تمام بدنش را بوسه باران کردم؛
امام فرمود: «ابن مهزیار! روزگار مرا وعده مى داد كه با تو ديدار مى كنم،
و در قلبم همواره تو را مجسم مى نمودم، تا جایی كه گويا هيچ گاه از لذت همراهی و خیال مشاهده يكديگر خالى نبوده ایم!
و خدا را شكر مى گويم كه ملاقات ما را حاصل كرد و سختى و درد دورى را به آسايش و آگاهى مبدل ساخت...».
آری امام همیشه منتظر توست!
کمال الدین
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
او همیشه منتظر توست!
ماجرا در آستانه سفر بیستمش به خانه خدا شروع شد،
بین رفتن و نرفتن مردد است؛ زیرا در نوزده سفر گذشته، علی رغم طلب و اشتیاق فراوان، موفق به دیدار امامش نشده بود.
شب هنگام اما در عالم رویا به او گفته شد؛ ابن مهزیار! به حج بیا که این بار به آرزویت خواهی رسید،
صبح بار و بنه را بست و با کاروانیان عازم حج شد.
از اهواز تا مکه راه زیادی بود
همه مسیر را به عشق دیدار محبوب طی کرد
منا و عرفات و مشعر و صفا و مروه هر کجا بیشتر جستجو می کرد کمتر نشانه ای می یافت
سفر به روزهای آخر رسیده بود
روزی هنگام طواف کسی دست روی شانه اش گذاشت و گفت ابن مهزیار اهوازی تو هستی؟
توفیق الهی رفیقش شد و با عنایت ویژه امام به سعادت ابدی رهیافت.
رفت و رفت تا به خیمه ی آرزوها رسید...
می گوید:
چون امام زمان علیه السلام در برابرم پدیدار شد، شتافتم تا خود را بدو رسانم و خود را به پایش افکندم و تمام بدنش را بوسه باران کردم؛
امام فرمود: «ابن مهزیار! روزگار مرا وعده مى داد كه با تو ديدار مى كنم،
و در قلبم همواره تو را مجسم مى نمودم، تا جایی كه گويا هيچ گاه از لذت همراهی و خیال مشاهده يكديگر خالى نبوده ایم!
و خدا را شكر مى گويم كه ملاقات ما را حاصل كرد و سختى و درد دورى را به آسايش و آگاهى مبدل ساخت...».
آری امام همیشه منتظر توست!
کمال الدین
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ۵
امام، همراه همیشگی
در بستر بیماری افتاده و تب و لرز شدید امانش را بریده بود
روز جمعه کمی حالش بهتر شد
با خود گفت: بهترین کار این است که وضویی بگیرم و خود را به مسجد برسانم
وضو گرفت و حرکت کرد
وقتی رسید که آقا بالای منبر در حال سخنرانی بود
او نیز در میان جمعیت نشست و به سخنان آقا دل سپرد
ناگاه در این میان تب و لرزش بازگشت و شروع کرد به خود پیچیدن
سخنرانی که تمام شد آقا آمد کنار او و به او فرمود: تو را چه شده که دیدم به خود می‌پیچیدی؟
اشک از چشمانش جاری شد
عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! مدتی است بیمارم و در خانه افتاده ام، امروز فقط به عشق دیدن روی شما به اینجا آمده ام.
حضرت به او فرمود:
بدان که هیچ شیعه ای در شرق و غرب این دنیا نیست که از ما غائب باشد (يعنی هر جا که باشد ما در کنار او هستیم) اگر بیمار شود ما از ناخوشی او ناخوش میشویم، اگر غمگین شود ما از غم او غمزده می شویم، اگر دعا کند ما دست به آسمان برده و برایش آمین می گوییم و اگر او دعا نکند ما برایش دعا می‌کنیم.
مولای من یابن الحسن!
شما فرزند همین امیرالمؤمنین هستید، امروز در سالروز ولادت جدتان امیرالمؤمنین، چون همیشه بر ما پدری کنید، دستان مبارکتان را به آسمان بالا برده و دیگر برای فرج خود دعا کنید که فرج شما فرج شیعیان و محبین و فرزندان شماست!
اللهم عجل لولیک الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
امام، همراه همیشگی
در بستر بیماری افتاده و تب و لرز شدید امانش را بریده بود
روز جمعه کمی حالش بهتر شد
با خود گفت: بهترین کار این است که وضویی بگیرم و خود را به مسجد برسانم
وضو گرفت و حرکت کرد
وقتی رسید که آقا بالای منبر در حال سخنرانی بود
او نیز در میان جمعیت نشست و به سخنان آقا دل سپرد
ناگاه در این میان تب و لرزش بازگشت و شروع کرد به خود پیچیدن
سخنرانی که تمام شد آقا آمد کنار او و به او فرمود: تو را چه شده که دیدم به خود می‌پیچیدی؟
اشک از چشمانش جاری شد
عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! مدتی است بیمارم و در خانه افتاده ام، امروز فقط به عشق دیدن روی شما به اینجا آمده ام.
حضرت به او فرمود:
بدان که هیچ شیعه ای در شرق و غرب این دنیا نیست که از ما غائب باشد (يعنی هر جا که باشد ما در کنار او هستیم) اگر بیمار شود ما از ناخوشی او ناخوش میشویم، اگر غمگین شود ما از غم او غمزده می شویم، اگر دعا کند ما دست به آسمان برده و برایش آمین می گوییم و اگر او دعا نکند ما برایش دعا می‌کنیم.
مولای من یابن الحسن!
شما فرزند همین امیرالمؤمنین هستید، امروز در سالروز ولادت جدتان امیرالمؤمنین، چون همیشه بر ما پدری کنید، دستان مبارکتان را به آسمان بالا برده و دیگر برای فرج خود دعا کنید که فرج شما فرج شیعیان و محبین و فرزندان شماست!
اللهم عجل لولیک الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ۴
خدایا از گناهان شیعیانم درگذر!
مرحوم سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه بود
رفته بود به سامراء برای زیارت
سامراء شهری است در عراق در شمال بغداد که مدفن دو امام شیعه در آنجاست؛ امام دهم امام هادی و امام یازدهم امام حسن عسکری علیهماالسلام
همچنین مدفن جناب حکیمه خاتون دختر امام جواد و عمه امام عسکری و نرجس خاتون همسر امام عسکری و مادر امام زمان علیه السلام در کنار دو امام قرار دارد.
عالم بزرگ شیعه وقتی این بزرگواران را زیارت کرد، برای خواندن نماز شب و مناجات و راز و نیاز با خدا به سمت سرداب مطهر سامراء قدم برداشت.
قدیم ها در شهرهایی که هوای گرمی داشت، خانه ها طبقه ای زیر سطح زمین داشت که در فصل گرما در آن طبقه زیرین زندگی می کردند و به آن سرداب می گفتند.
سرداب مطهر سامراء، منزل و محل عبادت امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام بود و بعد از این دو امام وارث آن منزل، امام زمان علیه السلام بود.
این سرداب مقدس حال معنوی خاصی دارد، آدابی از جمله اذن دخول، زیارت امام زمان، نماز و صلوات دارد و دعا در آن مستجاب است.
بارها علمای شیعه و بعضی ارادت مندان حضرت ولیعصـر عجل الله فرجه در این سرداب به خدمت جنابش مشرف شده اند.
جناب سید بن طاووس پس از زیارت به سمت سرداب قدم برداشت
می گوید هنگامی که به سرداب مطهر نزدیک شدم، شنیدم که صدای شخصی می آید که در حال مناجات با خداست
گوش سپردم، دیدم صدای امام زمان علیه السلام است، دارد دعا می کند، خدایا در این سحرگاه با خدا چه می گوید، دقیقتر گوش سپردم، عرضه می داشت؛
"خدایا شیعیانم، آنها از ما هستند، ایشان را از گِل و طینت ما اهل بیت آفریده ای، اما گاهی در این عالم دنیا به اتکای محبت ما مرتکب گناهانی شده اند، خدایا از گناهان شیعیانم درگذر! و ایشان را در قیامت با دشمنان ما در یکجا قرار مده!"
آری سید بن طاووس با گوش های خود شنید که آن بزرگوار برای شیعیان ش دعا می کند، خوب است ما هم برای رهایی آن بزرگوار از زندان غیبت دعا کنیم.
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
خدایا از گناهان شیعیانم درگذر!
مرحوم سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه بود
رفته بود به سامراء برای زیارت
سامراء شهری است در عراق در شمال بغداد که مدفن دو امام شیعه در آنجاست؛ امام دهم امام هادی و امام یازدهم امام حسن عسکری علیهماالسلام
همچنین مدفن جناب حکیمه خاتون دختر امام جواد و عمه امام عسکری و نرجس خاتون همسر امام عسکری و مادر امام زمان علیه السلام در کنار دو امام قرار دارد.
عالم بزرگ شیعه وقتی این بزرگواران را زیارت کرد، برای خواندن نماز شب و مناجات و راز و نیاز با خدا به سمت سرداب مطهر سامراء قدم برداشت.
قدیم ها در شهرهایی که هوای گرمی داشت، خانه ها طبقه ای زیر سطح زمین داشت که در فصل گرما در آن طبقه زیرین زندگی می کردند و به آن سرداب می گفتند.
سرداب مطهر سامراء، منزل و محل عبادت امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام بود و بعد از این دو امام وارث آن منزل، امام زمان علیه السلام بود.
این سرداب مقدس حال معنوی خاصی دارد، آدابی از جمله اذن دخول، زیارت امام زمان، نماز و صلوات دارد و دعا در آن مستجاب است.
بارها علمای شیعه و بعضی ارادت مندان حضرت ولیعصـر عجل الله فرجه در این سرداب به خدمت جنابش مشرف شده اند.
جناب سید بن طاووس پس از زیارت به سمت سرداب قدم برداشت
می گوید هنگامی که به سرداب مطهر نزدیک شدم، شنیدم که صدای شخصی می آید که در حال مناجات با خداست
گوش سپردم، دیدم صدای امام زمان علیه السلام است، دارد دعا می کند، خدایا در این سحرگاه با خدا چه می گوید، دقیقتر گوش سپردم، عرضه می داشت؛
"خدایا شیعیانم، آنها از ما هستند، ایشان را از گِل و طینت ما اهل بیت آفریده ای، اما گاهی در این عالم دنیا به اتکای محبت ما مرتکب گناهانی شده اند، خدایا از گناهان شیعیانم درگذر! و ایشان را در قیامت با دشمنان ما در یکجا قرار مده!"
آری سید بن طاووس با گوش های خود شنید که آن بزرگوار برای شیعیان ش دعا می کند، خوب است ما هم برای رهایی آن بزرگوار از زندان غیبت دعا کنیم.
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ٣
حاجتت را از امام زمانت بخواه!
گوشه ی زندان افتاده بود،
به چه جرمی؟
به جرم باور به ولایت اهل بیت علیهم السلام
مدت زیادی بود که در زندان بود، دیگر طاقتش تمام شده بود
از حال بدش به امام زمانش شکایت کرد؛ مولای من دیگر طاقت این زندان و این غل و زنجیر را ندارم!
پاسخ آمد: همین امروز از زندان آزاد می‌شوی و نماز ظهرت را در منزلت می خوانی!
باورش نمی شد که به این سادگی رهایش کنند،
پیش از ظهر نامش را صدا زدند:
ابوهاشم جعفری! تو آزادی
در عین ناباوری و با خوشحالی تمام راهی منزلش شد
نماز ظهرش را همانگونه که امامش فرموده بود در منزلش خواند.
نماز که تمام شد در خانه دوری زد،
دید هیچ برای خوردن ندارد، مدتی در زندان بوده و اکنون خانه اش مانند کف دست خالی است!
در دل با خود گفت ای کاش وضعیت سخت و دشوارم را برای امامم بنویسم،
اما...
اما خجالت کشید
شاید با خود گفت چقدر باید به امامم زحمت بدهم، قلم را روی کاغذ گذاشت و نامه را ننوشت.
ناگاه دید پیکی از طرف امام آمده؛ کیسه ای برای او آورده که صد دینار طلا در آن هست و همچنین همراه کیسه طلا، نامه ای از امام،
اشک در چشمانش حلقه زده بود، قطرات اشک را پاک کرد تا متن نامه ی امام را بهتر ببیند:
"ابوهاشم! هر گاه خواسته ای داشتی، از ما خجالت نکش، نکند هیبت و بلندی مقام امام مانع از درخواستت شود،
حاجتت را از ما بخواه، با یاری خدا آنچه دلخواه توست اتفاق خواهد افتاد!"
...إِذَا كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَلاَ تَسْتَحْيِ وَ لاَ تَحْتَشِمْ وَ اُطْلُبْهَا فَإِنَّكَ تَرَى مَا تُحِبُّ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
کافي ج ۱، ص ۵۰۸
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
حاجتت را از امام زمانت بخواه!
گوشه ی زندان افتاده بود،
به چه جرمی؟
به جرم باور به ولایت اهل بیت علیهم السلام
مدت زیادی بود که در زندان بود، دیگر طاقتش تمام شده بود
از حال بدش به امام زمانش شکایت کرد؛ مولای من دیگر طاقت این زندان و این غل و زنجیر را ندارم!
پاسخ آمد: همین امروز از زندان آزاد می‌شوی و نماز ظهرت را در منزلت می خوانی!
باورش نمی شد که به این سادگی رهایش کنند،
پیش از ظهر نامش را صدا زدند:
ابوهاشم جعفری! تو آزادی
در عین ناباوری و با خوشحالی تمام راهی منزلش شد
نماز ظهرش را همانگونه که امامش فرموده بود در منزلش خواند.
نماز که تمام شد در خانه دوری زد،
دید هیچ برای خوردن ندارد، مدتی در زندان بوده و اکنون خانه اش مانند کف دست خالی است!
در دل با خود گفت ای کاش وضعیت سخت و دشوارم را برای امامم بنویسم،
اما...
اما خجالت کشید
شاید با خود گفت چقدر باید به امامم زحمت بدهم، قلم را روی کاغذ گذاشت و نامه را ننوشت.
ناگاه دید پیکی از طرف امام آمده؛ کیسه ای برای او آورده که صد دینار طلا در آن هست و همچنین همراه کیسه طلا، نامه ای از امام،
اشک در چشمانش حلقه زده بود، قطرات اشک را پاک کرد تا متن نامه ی امام را بهتر ببیند:
"ابوهاشم! هر گاه خواسته ای داشتی، از ما خجالت نکش، نکند هیبت و بلندی مقام امام مانع از درخواستت شود،
حاجتت را از ما بخواه، با یاری خدا آنچه دلخواه توست اتفاق خواهد افتاد!"
...إِذَا كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَلاَ تَسْتَحْيِ وَ لاَ تَحْتَشِمْ وَ اُطْلُبْهَا فَإِنَّكَ تَرَى مَا تُحِبُّ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
کافي ج ۱، ص ۵۰۸
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ٢
زندانی زندان غیبتیم، بایستی برای رهایی، عاجزانه دعا کنیم!
اباصلت می‌گوید: پس از دفن حضرت رضا علیه السلام به دستور مامون زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بیخوابی شبها به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد متوسل شدم از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی حاصل کند هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که امام زمانم حضرت جواد علیه السلام، نجات‌بخش گرفتاران عالم وارد زندان شد و فرمود:
ای اباصلت از تنگنای زندان بی‌تاب شده‌ای؟
عرض کردم به خدا سوگند سخت بی‌تابم!
فرمود:
برخیز!
سپس دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. آن گاه دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره می‌کردند، توان سخن گفتن نداشتند و به راحتی از زندان خارج شدم.
سپس امام جواد فرمود:
برو در امان خدا که هرگز دست مامون به تو نخواهد رسید!
اباصلت می‌گوید: همان گونه که حضرت فرمود دیگر هرگز مامون را ندیدم!
📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام
و این داستان امروز ماست...
شاید اگر زودتر از تنگنای این زندان غیبت بی‌تاب شده بودیم و حقیقتا با حال تضرع و استغاثه از خدا عاجزانه فرج صاحب الزمان را درخواست کرده بودیم... با ظهور حضرت، زودتر نجات می یافتیم.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
زندانی زندان غیبتیم، بایستی برای رهایی، عاجزانه دعا کنیم!
اباصلت می‌گوید: پس از دفن حضرت رضا علیه السلام به دستور مامون زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بیخوابی شبها به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به محمد و آل محمد متوسل شدم از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی حاصل کند هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که امام زمانم حضرت جواد علیه السلام، نجات‌بخش گرفتاران عالم وارد زندان شد و فرمود:
ای اباصلت از تنگنای زندان بی‌تاب شده‌ای؟
عرض کردم به خدا سوگند سخت بی‌تابم!
فرمود:
برخیز!
سپس دستی به زنجیرها زد و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد. آن گاه دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره می‌کردند، توان سخن گفتن نداشتند و به راحتی از زندان خارج شدم.
سپس امام جواد فرمود:
برو در امان خدا که هرگز دست مامون به تو نخواهد رسید!
اباصلت می‌گوید: همان گونه که حضرت فرمود دیگر هرگز مامون را ندیدم!
📚 عیون اخبار الرضا علیه السلام
و این داستان امروز ماست...
شاید اگر زودتر از تنگنای این زندان غیبت بی‌تاب شده بودیم و حقیقتا با حال تضرع و استغاثه از خدا عاجزانه فرج صاحب الزمان را درخواست کرده بودیم... با ظهور حضرت، زودتر نجات می یافتیم.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
🔹#با_امام_حاضر ١
امام‌زمانت را صدا بزن!
از شهری دور
نامه نوشت برای امام
کلمات نامه اش بوی نگرانی میداد:
" آقا، از شهر ما تا دیار شما فاصله بسیار است!
آن زمان که حاجتی داشتیم
یا مشکلی به کارمان افتاد؛ چه کنیم!؟
چگونه با شما درمیان بگذاریم!؟"
امام،
پاسخ دادند؛
پاسخی با رائحه ی آرامش:
[إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيكَ]
اگر خواسته ای داشتی،
اگر حرفی بود،
تو فقط لبانت را حرکت بده؛ حرف بزن؛ امام زمانت را صدا بزن؛
ما دور نیستیم...؛ میشنویم و عنایت ما به تو خواهد رسید...
بحار الانوار ج ۵۳ از کشف المحجه
یاصاحب‌الزمان!
انگار این نسخه را
برای ما تجویز فرموده‌اند جدتان حضرت هادی صلوات‌الله‌علیه.
انگار، مرهم به روی زخم های قلب هجران کشیده‌مان گذاشته‌اند؛
و آموخته‌اند که میتوانیم،
به هر بهانه ای،
به آغوش گرم پدر مهربان مان پناه ببریم
و عقده های دلِ تنگمان را
با شما، با امامِ عصر و زمانه‌ی مان بازگو کنیم...
دیگر وقتش شده، هر کجا که هستی، بدون معطلی، از صمیم قلب امام زمانت را صدا بزن؛ بگو یا صاحب الزمان!
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor
امام‌زمانت را صدا بزن!
از شهری دور
نامه نوشت برای امام
کلمات نامه اش بوی نگرانی میداد:
" آقا، از شهر ما تا دیار شما فاصله بسیار است!
آن زمان که حاجتی داشتیم
یا مشکلی به کارمان افتاد؛ چه کنیم!؟
چگونه با شما درمیان بگذاریم!؟"
امام،
پاسخ دادند؛
پاسخی با رائحه ی آرامش:
[إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيكَ]
اگر خواسته ای داشتی،
اگر حرفی بود،
تو فقط لبانت را حرکت بده؛ حرف بزن؛ امام زمانت را صدا بزن؛
ما دور نیستیم...؛ میشنویم و عنایت ما به تو خواهد رسید...
بحار الانوار ج ۵۳ از کشف المحجه
یاصاحب‌الزمان!
انگار این نسخه را
برای ما تجویز فرموده‌اند جدتان حضرت هادی صلوات‌الله‌علیه.
انگار، مرهم به روی زخم های قلب هجران کشیده‌مان گذاشته‌اند؛
و آموخته‌اند که میتوانیم،
به هر بهانه ای،
به آغوش گرم پدر مهربان مان پناه ببریم
و عقده های دلِ تنگمان را
با شما، با امامِ عصر و زمانه‌ی مان بازگو کنیم...
دیگر وقتش شده، هر کجا که هستی، بدون معطلی، از صمیم قلب امام زمانت را صدا بزن؛ بگو یا صاحب الزمان!
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
تلگرام | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
@Faghat_zohor