#مشهد_نوشت
هتلمان در کوچه امام رضا ۳۲ بود که با توجه به شمارهگذاری روبروی هم کوچهها، یعنی فاصله ما تا حرم ۱۶ کوچه است. فاصلهای نیم ساعت پیاده.
روز اول را پیاده رفتم. باران هم میآمد و خسته شدم. برگشتنی با موتور مسافرکشها آمدم. که بارها در تهران برای فرار از ترافیک این شیوه را تجربه کردهام.
راننده موتور کلی توی راه حرف زد از مشهد و امام رضا و اینکه خادم یکی از موکبهای پیادهروی اربعین است و محرم و صفر را در مسیر پیادهروی کربلا خدمت میکند.
موقع پرداخت از نوع کارت به کارتِ کرایه ۲۰ هزارتومانیاش، دیدم اسمش سیدعلی است. پسر چاق و سیاه چرده.
▫️
شب سوم حضور در مشهد باز باران میبارید البته نَمنَم. با عجله خود را به میدان امام رضا رساندم. دو تا موتور سوار در حال صحبت و سیگار گیراندن بودند، یکیشان گفت:
- حرم؟!
دیدم سیدعلی است. سوار شدم و آشنایی دادم که پریروز هم این مسیر را باهم رفتهایم...
جلو حرم پیاده شدم. و گوشیام را درآوردم که کارت به کارت کنم. برگشت با لهجه مشهدی گفت:
- شب ولادت حصرت معصومه است. فرض کن شیرینی عیدی ما به خواهر امام رضا، خدمت روی تَرَکه موتور باشد.
گاز موتور را گرفت و رفت...