🔍. . . در واقع هنر، واجد یک امتیاز و برتری ویژه است که از ان می توان به عنوان شکاف و گسستی درونی با واقعیت روزمره نام برد. . .به بیان دیگر، زبان هنر، تجربه روزمره را تخریب و ویران می کند. زبان هنر از امر عادی یا همان نرمالیته بیگانه است و به شکل خوداگاه یا ناخوداگاه کل بستر واقعیت را منهدم می کند. . . در واقع موقعیت هنر یک موقعیت متناقض نماست. هنر هبوط تخیل است، تخیلی که در عین حفظ مرزها، از واقعیت اشباع شده است. . . فرهنگ سرمایه داری متاخر جهد و کوشش فراوانی برای ادغام هنر در زندگی روزمره دارد یا به عبارت دیگر سعی می کند تا میان زندگی روزمره و هنر نوعی اشتی پایدار برقرار کند . . . تلاشی که از مسیر تخریب اصالت فرم در زیبایی شناسی و جنبش های ضد فرم که با هدف ویران کردن مسیر زیباشناختی کارهای برجسته به راه افتاده اند صورت می گیرد . . .