بوسیدی ام ستاره شدم ، اوج گرفتم به آسمان درخشان و نقره فام نوازش کردی ام نسیم شدم ، پیچیده در زلالِ دریاها نگاه کردی ام عسل شدم ، جاری در شهد گلها به آغوش کشیدی ام گداخته شدم ، سیبِ حوا و بهشتِ دستانت عجب عالمی !!!!!!!!
با شروع هر صبح سرشار می شوم ازتو... که خورشید من از مشرق چشمان تو برمی خیزد ... وقتی عطر تنت بوی زندگی به لحظه هایم می بخشد ... من روزم را بابوسه ی تو آغاز می کنم ... با داشتن تو تمام دقایق بخیر است ...
تشعشعِ نگاه، روی پلک پنجره می نشيند! صبح نفس می کشد! عشق لبخند می زند! خواب بلند چشم هايم می پرد می دانم هنوز هم تقصير توست! تقصير چشم هايت! تکرار می شوم جهان يکسره آغوش می گشايد، تا دوست داشتنت رايحه ی رخوتناک بوسه هايم شود ...
قبله ام دیوار عشق و آیههایم نام توست
پیوند خورده ام، از دریچه ی نگاهت تا صبح، تا آغاز هر شروعی، یاد توست در طلیعه ی نور، در تبسّم خورشید روی زمین، در خنده ی تو که مرا نگاه می کنی هر بامداد ...