💖 زنه با
#چادر_عربے روبروے
#ضریح #شش_گوشه با زبون
عربے #گریه مےڪرد و میگفت :
#آبرو مو نبـر ..
😦 باسختے از شوهرم اجازه
#زیارت گرفتم ...
😔 اگه با بچه ها به خونه برنگردم منو میڪشه!!!
😟بد جور داشت
#التماس میڪرد
💕منم با صداش داشتم گریه مےڪردم
😔.
😦ڪم ڪم لحنش تند شد .. گفت تو خودت دختر داشتے ...جان
#سه_ساله ات ڪاری بڪن ... چندساعته گمشون ڪردم ..
😢چندقیقه نگذشته بود ڪه دو تا بچه از پشت چادرشو گرفتن !!!
💖یُمـا یُمــا میڪردن (مادر ..مادر )
💖زنه خییلے
#تعجب ڪرد
بچه هاشو بجاے اینڪه بغل ڪنه
دوید سمت
#حرم و جیغ میزد و گریه میڪرد
😢هی گریش بیشتر میشد..
گفتن از آقا تشڪر ڪن ڪه بچه هاتو برگردوند و آرام باش چرا بےقرارے میڪنے!؟
گفت آخه دوتا بچم
#لال بــودن!!!!
😢😢جـــانم ارباب
#معجزه_اهل_بیت_ع#امام_حسین_ع#حضرت_رقیه_س#شفا😍😭