ما صدای تمامی زنانی هستیم که نام و نشانی داشتند و از سوی پدر، برادر و همسر مرد، متاثر از فرهنگ و قوانین متحجرانه و مرد سالارانه اسلامی حاکم، تحت عنوان "ناموس" به قتل رسیدند.
🔶اینجا سیستان و بلوچستان این جا مدرسه است ؛ تازه نه مدرسه کپری ؛ نه صندلی ، نه آب برای نوشیدن ! اینجا بلوچستان است. دقیقا وضعیت اکثر مدارس سیستان و بلوچستان همینه
دانشگاه در سالهای گذشته خصوصا پس از جنبش زن زندگی آزادی با شدت زیادی سرکوب شده است. رفتارهای حراست، کمیته، حجاب بان، مسئولین دانشگاه و امروز نیاز است این موارد همچنان روایت شود.
این تصویر#فرهاد_پیرزاد یکی از جانباختگان فاجعه معدن طبس است. فرهاد رتبه سه رقمی کنکور بود اما برای امرار معاش در معدن همراه با برادرش کار میکرد. درست همان زمانی که انگلزادههای آقایان مفتخور حکومت، غرق در پول و برخوردار از انواع رانتها، مشغول تقسیم غنایم و ثروت این سرزمین بین خود بودند، یک جوان نخبه برای لقمهای نان به کار در معدن روی آورده بود. معدنی که فاقد ابتداییترین تمهیدات ایمنی بود و چه بسا درآمد سرشار آنجا نه به جیب کارگرانش که به جیب یکی از همان انگل زادههای بیکار و بیعار میرفت.
و حالا داغ فرهاد بر دل خانواده کم بضاعتش مانده است. مادری که با هزار امید و آرزو چشم امید به وکیل شدن او داشت حالا فرزندش زیر خاک است. فرزندی که در رشته حقوق دانشگاه فردوسی مشهد قبول شد، اما پس از فارغالتحصیل شدن از دانشگاه، به ناچار به کار در معدن روی آورد و شد آنچه شد. پیکر بیجان او یکی از آخرین پیکرهایی بود که سرانجام روز گذشته از معدن بیرون آورده شد.
محاکمه مجدد ۱۵ زن بهایی در دادگاه انقلاب اصفهان این محاکمه در تاریخ ۵ مهر ۱۴۰۳ برگزار میشود . این زنان به اتهام فعالیتهای آموزشی و تبلیغی مغایر با شرع اسلام محکوم شدهاند و هر یک به ۵ سال زندان و محرومیتهای اجتماعی محکوم شدند.
اسامی این زنان عبارتند از: مژگان پورشفیع اردستانی، سارا شکیب، سمیرا شکیب، نسرین خادمی قهقرخی، فرخنده رضوانپی، رویا آزادخوش، آزیتا رضوانیخواه، مژده بهامین، بشری مطهر، فیروزه راستینژاد، نوشین همت، شورانگیز بهامین، ساناز راسته، مریم خورسندی و شعله آشوری. آزادی عقیده از حقوق بشر است که هم در دوران پهلوی و هم جمهوری اسلامی در ایران سرکوب شده است. این سرکوبها باید متوقف شود.
پیکر فتانه ولیدی، خواننده زن کُرد، بر دوش زنان در سنندج
روز پنجشنبە ۵ مهر ١٤٠٣، مراسم خاکسپاری هنرمند نامدار کُرد، فتانە ولیدی در سنندج برگزار شد.
فعالین زنان در این مراسم پیکر فتانە ولیدی را تا قبرستان بر دوش گرفتە و تشییع کردن.
زنان و مردان در این مراسم ترانە معروف “لای لای دڵم لای لای” از فتانە ولیدی را همخوانی کردەاند.
فتانه ولیدی یکی از نامدارترین خوانندههای زن کُرد، روز سهشنبه ۳ مهر ۱۴۰۳، در سن ۷۱ سالگی در زادگاهش سنندج درگذشت.
او فارغالتحصیل رشته موسیقی از هنرستان عالی تهران بود، از سن هفت سالگی آواز خواندن را آغاز کرد و ۶۵ ترانه را در رادیوهای سنندج و کرمانشاه ضبط و ثبت کرد.
فتانە ولیدی بە طور ناگهانی و در سن ٢١ سالگی آواز خواندن را کنار گذاشت. دلایل ترک خوانندگی این خواننده زن کُرد مردمی هنوز برای عموم مشخص نشده است. https://t.center/kanla57
بیانیهای برای نجات جان کارگران: فاجعه طبس، تکرار خطر برای ایمنی و عدالت در محیط کار
از تریبون زمانه / جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در بیانیهای خواستار اتخاذ تدابیر فوری و اقدامهای مؤثر برای جلوگیری از تکرار حوادث دلخراشی چون فاجعه «معدنجو» شدند. آن ها نوشتند: «جامعه کارگری ایران سزاوار محیط کاری ایمن و بهدور از خطرات مرگبار است.»
گزارشی از قتل فجیع یک زن جوان با انگیزهی ناموسی توسط همسرش در رشت
یک مرد در رشت همسرش به نام متین طیبیخواه فومنی و مردی دیگر را بوسیلهی سلاح سرد و به شیوهای فجیع به قتل رساند. انگیزهی وی از ارتکاب جرم تحت عنوان آنچه "حفظ ناموس" خوانده میشود، اعلام شده است
صدور یک رای عجیب در دادگاه خانواده تبریز: رصد تکمین زن به شوهر توسط وسایل الکترونیکی
شعبه دوم دادگاه خانواده تبریز در اقدامی عجیب رایی را صادر کرده که به واسطه آن تمکین زن نسبت به شوهر، میبایست توسط وسایل الکترونیکی رصد شود.
تصویر دادنامه صادره دادگاه تجدیدنظر این پرونده که توسط قاسم بعدی، وکیل دادگستری و حقوقدان، در صفحهاش در شبکه اجتماعی ایکس منتشر شده، نشان میدهد دادگاه تجدیدنظر، حکم دادگاه بدوی مبنی بر رصد تمکین زن نسبت به شوهر توسط وسایل الکترونیکی را تایید کرده است.
در دادنامه صادره از سوی دادگاه تجدیدنظر آمده: «اجرای احکام به توسط مددکار نظارت شش ماهه به طور مستند و غیر منتظره و به توسط وسایل الکترونیکی بر تداوم حسن اجرای تمکین [زن از شوهر] و سکونت زوجین در منزل مشترک را داشته باشند.»
به گزارش دادبان، در دعاوی بین زوجین و قوانین مربوط به روابط زوجین در ایران، منظور از تمکین عام اطاعت زن از شوهر در کلیه امور زندگی مشترک به ویژه عدم خروج بدون اجازه از منزل و زندگی در منزل تعیین شده از سوی شوهر و منطور از تمکین خاص، ارضای نیاز جنسی شوهر از سوی زن و برقراری رابطه جنسی است.
اگرچه در این حکم اشارهای به نوع تمکین (عام یا خاص) نشده، اما به نظر میرسد منظور تمکین عام است و برای نظارت بر اجرای آن توسط زن، دایره اجرای احکام قرار است به صورت غیر منتظره با تلفن منزل زوجین تماس گرفته و از حضور زن در خانه اطمینان پیدا کند. #دادگاه_خانواده#نه_به_تبعیض_علیه_زنان
ایرانشهر؛ جانباختن کودک همسری کە چندی پیش در پی ازدواج اجباری خودسوزی کرده بود
یک زن ۱۷ ساله قربانی کودک همسری که هشت روز پیش در ایرانشهر دست به خودسوزی زده بود، به دلیل شدت جراحات وارده، جان خود را از دست داد. او پیشتر به اجبار خانواده با یکی از اقوام خود ازدواج کرده بود.
گزارشی از قتل یک زن توسط همسرش با انگیزهی ناموسی در شهر ری
یک زن توسط همسرش با سلاح سرد در شهر ری از توابع تهران به قتل رسید. انگیزه قاتل از ارتکاب جرم تحت عنوان آنچه "حفظ ناموس" تلقی میشود، ذکر شده است. https://t.center/kanla57
🔴همدردی شریفه محمدی از زندان با خانواده کارگران کشته شده در حادثه معدن طبس اختصاصی- اولین نامه شریفه محمدی پس از صدور حکم اعدام
✍🏼توضیح: شریفه محمدی، فعال مستقل کارگری که در زندان لاکان رشت محبوس است، برای اولین بار پس صدور حکم اعدام، نامه ای نوشته است که در آن ضمن نوشتن پیام هایی برای فرزند و همسر خودش، به مساله مرگ کارگران معدن در طبس پرداخته و با خانواده های آنان اعلام همدردی کرده است. نامه ی شریفه محمدی از زندان لاکان رشت، از این جهت حائز اهمیت ویژه است که شریفه محمدی تا کنون درباره حکم اعدام خودش پیامی صادر نکرده است اما در واکنش به کشتار کارگران در معدن طبس، جان عزیزش به درد آماده و به آن واکنش نشان داده است. شریفه محمدی در تمام زندگی خود برای حقوق و مطالبات کارگران و زنان تلاش کرده است و اینک پرونده او و حکم ظالمانه اعدام صادر شده علیه او در دیوان عالی کشور در حال بررسی است. متن نامه ی شریفه را عینا در ذیل مطالعه میکنید:
"پاییز دیگری از راه رسید و من همچنان در بند هستم. مهر فرا رسید اما با بی مهری هایش!
رفیق نازنینم! همراه همیشگیم در روزهای سخت! اول مهر کنارت نیستم تا تولدت را تبریک بگویم؛ دوم مهر کنارت نیستم تا سالروز ازدواجمان را جشن بگیریم.
آیدین عزیزم! پسر نازنینم! ببخشید از اینکه در روز اول مهر و سال تحصیلی جدید در مقطعی بالاتر در کنارت نبودم تا به روال همیشگی، موهای زیبایت را شانه کنم و روانه مدرسه ات نمایم و تو با شیرین زبانی بگویی: ممنون مامان، روز خوبی داشته باشی...
همنوردان نازنینم! در کنارتان نیستم تا همراه و همگام در مسیر درفک زیبا و پرغرور، همصدا بخوانیم: همراه شو عزیز؛ تنها نمان به درد کین درد مشترک، هرگز جدا جدا درمان نمی شود.. تا گرامی بداریم یاد و خاطره ی معلمان عشق و ایثار را.
عزیزانم! می دانم که این روزها سپری خواهد شد و ما باز هم کنار یکدیگر سرود زندگی سر خواهیم داد. اما بی مهری پاییز و ماه مهر برای ما تمامی ندارد. ساعت ۱۲ شب است و ساعاتی از خاموشی بند گذشته است و من خواب به چشمانم نمی رود. بی اختیار گریه می کنم اما نه برای دلتنگی آیدین و نه برای حکمی که دارم و نه برای اینکه در کنار فرزندم نیستم تا او را روانه ی مدرسه جدید نمایم. چگونه شب را سپری خواهند کرد کودکان و مادران و زنانی که عزیزانشان زیر خروارها خاک مدفون شده اند؟ کودکان چگونه اول مهر روانه مدرسه خواهند شد در حالی که پدرانشان را از دست داده اند؟ امروز خبر مرگ ۵۱ نفر از کارگران معدن در طبس لرزه بر جانم انداخت؛ فاجعه ای دیگر!! کارگران معدن برای لقمه ای نان، حاضر به انجام سختترین کارها در بدترین و ناایمن ترین شرایط هستند تا شاید برای زنده ماندن خود و خانواده، مزدی ناچیز دریافت نمایند. تصور میکنم چشمان منتظر کودکان را که پدرانشان از سر کار برگردند... آه و افسوس که لبخند و شادی در اولین روز مهر بر لبان زنان و کودکانشان خشکیده شد! تسلیت از پشت میله های زندان به خانواده های این عزیزان و تسلیت به هم طبقه ای هایم که این روزها شرایط سخت زندگی و معیشت بر دوششان سنگینی می کند!
آیدین عزیزم! پسر نازنینم! تو هم مهر امسال را با بی مهری آغاز کردی. حتی اگر در کنارت بودم و بهترین لباسها را برایت تهیه میکردم و به بهترین مدرسه روانه ات می کردم؛ اما شادی واقعی برایم روزی است که هیچ کودکی به خاطر فقر و نداری از شادی و تحصیل و از حق زندگی کردن محروم نباشد و هیچ پدر و مادری با نگرانی که آیا فرزند و یا همسرش بعد از یک روز کاری، زنده از محل کار باز خواهد گشت یا نه، روزش را سپری نکند. و من آن روز را انتظار می کشم!
فقر و هزینه سرسامآور تحصیل یکی از مهمترین دلایل عدم ثبتنام کودکان است. چند سال پیاپی است که هر سال عده زیادی از سال اولیها از تحصیل محروم میشوند (در پستهای گذشته آمار دولتی مربوطه را نوشتهایم، متاسفانه ما به هیچ آمار مستقلی دسترسی نداریم.) زنگ خطر بیسوادی بلندتر از آن است که شنیده نشود.