غرور تحلیلگر این نیست که وقتی تحلیلش فیلد شد دنبال توجیه، بهانه یا موارد این چنینی باشد. غرور تحلیلگر این هست که بعد از تحلیلش هر اتفاقی افتاد، مسئولیتش را [به قول قدیمیها مثل یک مرد] بپذیرد و باز هم بایستد و بگوید این تحلیل من بود و فیلد شد. اگر چنین مسئولیتپذیری را در تحلیلگر مورد نظرتان نمیبینید مطمئنا با یک بچه طرفید چراکه بچهها برای اشتباهاتشان بهانهتراشی میکنند نه کسانی که از نظر عقلی بالغند ... البته اعلام نکردن ِفیلدشدن یک تحلیل قابل احترام است چرا که کسی دوست ندارد شکستش (چه تحلیلی چه غیر آن) را عمومی اعلام کند؛ کمااینکه حتی اعلام اعلام شکست یک تحلیل، نشان از عزتنفس بالاست.
بنابراین غرور یک تحلیلگر را با بچهسالبودن عقل او اشتباه نگیرید. مثالهای زیادی در مجازی میبینید. شخصی سهم ایکس را تحلیل میکند و بعد که تحلیل فیل شد بهانه میآورد که حقوقی خودرو را رنج منفی کشید. یا از همه بدتر، شخص دیگری شاخص کل را تحلیل میکند و زمانی که تحلیلش فیلد میشود، بهانه میآورد دامنه نوسان محدود شد وگرنه تحلیل محقق میشد و در عین حال میگوید سهام بازار فلانقدر ریخته است پس تحلیل من درست بوده. حتی در همین دو جمله تناقض پرواضح است:) چراکه اگر شاخص کل بخاطر محدودیت دامنه نوسان به اندازه تحلیلش نریخته، چطور سهام که همان محدودیت دامنه را داشته، به گفته او خوب ریختهاند؟ :) البته بسیار از سهام هم بودهاند که رشد نسبتا خوبی داشتهاند اما به نفع تحلیلگر یادشده نیست که اینها را بگوید.
تحلیلگر دیگری شاخص کل را تحلیل میکند و زمانی که تحلیل فیلد شد میگوید شاخص دستکاری شده یا فرمول شاخص اشتباه است. شمای خواننده باید از خود بپرسید این تحلیلگر با این همه ادعای درستی و سابقه آیا قبل از تحلیلش از اشتباه بودن فرمول شاخص یا دستکاری مطلع نبوده؟ اگر بوده چرا تحلیل کرده؟ و اگر نبوده، یعنی صلاحیت تحلیل ندارد وقتی چنین اطلاع سادهای ندارد. گرچه از نظر نگارنده نه فرمول شاخص کل اشتباه است نه دستکاری شده. فرمول شاخص کل مشخص است و پرواضح است که از سهام با ارزشبازار بالا بسیار متاثر است. همه اینها بهانه است. تحلیلگر گرامی اگر توانایی تحلیل شاخص کل را نداری، شاخص دیگری یا سهام را تحلیل کن.
از خردسالان ِعقلی فاصله بگیرید؛ بخصوص از کسانی که بین دو جملهشان تناقض مشهود است؛ به صلاح شماست.
از دو سال قبل یعنی شهریور 1401 هیچ صورت مالی و گزارشی روی کدال منتشر نکرده. حتی به خودشون زحمت ندادند یه اطلاعیه بزنن بگن زنده هستن یا به دیار باقی شتافتهاند! این شرکتها مگه دست دولت نیست؟! دولت قوانین خودش رو رعایت نمیکنه؟! زمان روحانی نمادشون رو باز کردند و یه عده خریدند یه عده هم که آشنا داشتند !!! سهامشون رو گرفتن و در قله 99 فروختند ... چند ماه بعد هم بستند و خداحافظ ... بعد رئیس جمهور جدید و چمیدونم زیردستانش برای جمع آوری رای گفتند ما اعتماد رو به بازار سرمایه باز میگردانیم! کو ؟؟؟!
اولین اقدام باز کردن این نمادهاست! بدون این کار احدی به این بازارتون اعتماد نداره!
این کاری که با نمادهای سهام عدالت کردند مثل راهزنی است که سر گردنه پولتون رو ازتون میگیره فقط میگه بعدا میدم بهتون! حالا کی؟ خدا داند!
ریاست جدید سازمان، اول تبریک ... دوم: این نمادها رو باز کنید.
حدودا سه ساعت دیگر تا اعلام سقف نرخبهره توسط فدرال ریزرو باقی است. انتظارات بازار بر کاهش قطعی نرخ بهره است. ۴۰٪ احتمال کاهش 0.25% و ۶۰٪ احتمال کاهش 0.5%ی میدهند.
سخنان زیبایی است جناب همتی ... اما آیا واقعا این اتفاق میفتد؟ آیا با این همه تحریم اساسا شرکت خارجی امکان عرضه محصول به داخل کشور را دارد که شرکت داخلی در رقابت با خارجیها قرار گیرد یا اینها صرفا شعار است؟
اخیرا هم که تحریمهای جدیدی از سمت اروپا بدلیل بحثهای مربوط به موشک و روسیه در راه است ... بنظر فکر شما زیباست اما پیکان واقعیت سیبل دیگری را نشانه گرفته ...
اعطای ۱۰ میلیارد وام عشقی به هیاتمدیره سازمان بورس
۱۰ میلیارد تومان وام ۴٪ ۱۰ ساله در مملکتی با تورم ۴۰-۵۰٪ و سود اوراق ۲۵٪ یعنی پول مفت!
در چارچوب قانون بوده؟! کدوم شخصی در کشور میتونه ۱۰ میلیارد وام ۴٪ بگیره ؟! من میتونم؟ شما میتونید؟!
فرص کنیم قانونی هم باشه، دقیقا به خاطر کدوم خدمات ارزنده این وام اعطا شده؟ از سیو سود عدهای از معاملهگران در اردیبهشت ۱۴۰۲ که معلوم شد رانت داشتن و یه ماه بعد نامهش رسید به بازار بگیم یا از اینکه قرار بود نام این افراد رانتخوار حرامخوار رو فاش کنید و نکردید؟! کسی دو درصد بالاتر بخواد سهم بخره تهدید به بستن کد میشه اما اسم چنین رانتخوارهایی فاش نمیشه!
بخاطر این خدمات ارزنده و سیاهترین روزهای بازار سرمایه و آبشدن سرمایه ملت به شما وام دادند؟!
همه اینها یه طرف، همین که دقیقه ۹۰ی وام دادید و گرفتید از روز روشنتره داستان چیه!
این شاخص همبستگی قوی با کندشدن فدرال رزرو در افزایش نرخ بهره و چه بسا اجبار برای کاهش آن دارد! همچنین معمولا زمانیکه رکود یا بحران اقتصادی اتفاق میافتد، این شاخص در مسیر صعودی برگشت از ناحیه منفی است. اکنون نیز در مسیر بازگشت است!
در تصویر این شاخص را میبینید. نواحی سایهدار مربوط به رکودهای اقتصادی هستند. تقریبا همیشه زمانیکه این شاخص از محدوده منفی به مثبت وارد میشود، رکود اقتصادی داشتهایم.
چند سال بیشتر از شما بزرگتر نیستم و مسلما قصد نصیحت کردن هم ندارم، صرفا با مشاهداتی که داشتم نظری مینویسم شاید به درد عدهای از شما Zیهای عزیز خورد.
نسل Z بیشاز نسلهای قبلی بنظر از دانشگاه ضده شده است [با ض نوشتم تا ضدیت را نشان دهد] که البته تا حد زیادی بنده هم به شما حق میدهم چراکه وقتی نسل قبل از شما دانشگاه را اولویت کرد و نهایتا با بازار کار خالی از کار مواجه شد و از طرف دیگر، شمایی که دیدید عمدتا تحصیلنکردهها موفقتر بودهاند، زیاد غیرطبیعی نیست که نتیجهگیری کنید دانشگاه متضاد با کار و ثروت است. اما باید این حقیقت را قبول کرد که دانشگاه و علم متضاد با ثروت نیست بلکه این شرایط فعلی است که وضعیت را طوری شکل داده که تحصیلات لزوما به ثروت نینجامد. به بیانی دیگر، بطور ریشهایتر، همبستگی (Correlation) به معنی علیت (Causality) نیست.
انسان برای موفقیت قطعا نیاز به یادگیری دارد و یادگیری اگر علمی نباشد لزوما به موفقیت منجر نمیشود. به همین دلیل است که نباید به محتوای فضای مجازی اعتماد کرد و نباید از این محتوا یاد گرفت چراکه ممکن است اصلا علمی نباشد. شما میتوانید کتب و مقالات علمی بخوانید اما دانشگاه نروید اما نمیتوانید علم را از رشتوهای توییتری و تلگرامی و اینستاگرامی یاد بگیرید! تعداد کانالها و افراد باسواد ِعلمی از نظر بنده کمتر از یک درصد یا حتی بسیار کمتر فضای مجازی است. با چنین آماری، کسی که اول راه علم است قطعا نمیتواند علم یا از ناعلم تشخیص دهد. بنابراین نظر بنده این هست که حتی اگر مایل به دانشگاه رفتن نیستید، علم را از کتب و مقالات علمی یاد بگیرید نه از فضای مجازی.
یک مثال بسیار ساده در همین جمله "همبستگی (Correlation) به معنی علیت (Causality) نیست" نهفته است. اگر منظور این جمله را متوجه نمیشوید، شما در معرض یادگیری بسیاری از نتیجهگیریهای غلط در مجازی هستید که میتواند زندگی شما را تحت تاثیر منفی قرار دهد. مثال بارز برای نشان دادن این مفهوم رابطه بین میزان مصرف شکلات در کشورهای مختلف و تعداد جایزههای نوبلی است که آن کشور برده است. این رابطه مستقیم است یعنی سوئیس با میزان مصرف شکلات بالاتری نسبت به کشورهای دیگر، تعداد نوبلیستهای بیشتری هم دارد. اما سوال مهم این است: آیا برای موفقیت در کسب جایزه نوبل باید (یا لازم است) شکلات زیادی مصرف کنیم؟ خیر ... بسیاری از یافتههای مجازی هم همینطور هستند و نباید بهشان اعتماد کرد.