#حضرت_معصومه_مدحدوای درد بیدرمان اگر خواهی بیا اینجا
که یابی درد بیدرمان عالم را دوا اینجا
گرت دردی بُود در دل وگر باشد تو را مشکل
بیا دست دعا بردار سوی کبریا اینجا
بیا بر درگه اختالرّضا دست توسّل زن
که یابی استجابت را پذیرای دعا اینجا
مکن ازدرد و رنج و ابتلا یادی در این وادی
که خندد مبتلا در هر نفس بر ابتلا اینجا
مشام جان اگر خواهی معطّر گرددت باری
بیا تا بشنوی بوی بهشت جانفزا اینجا
گدای درگه معصومهی پاکیزه گوهر شو
که از قید تعلّقها تو را سازد رها اینجا
بزن دست توسّل را به درگاه عطای او
که باشد بحر جود و معدن لطف و عطا اینجا
گدای درگه او شو که گردد شامل حالت
هزاران گونه لطف و رحمت و جود و سخا اینجا
گدای درگه معصومه شو تا در شرف یابی
شهان را بر در لطف و عطایش جبههسا اینجا
بنازم بارگاه دختر موسی بن جعفر را
که خاکش میدهد آیینهی جان را جلا اینجا
بُود این وادی رحمت که هر ساعت ز هر جانب
به گوش آید صدای جانفزای ربّنا اینجا
در این بیت مقدّس با ادب بنشین که اهل دل
زیارت کرده مهدی را نه یک ره، بارها اینجا
دراین بیت مقدّس چون شوی واصل مشو غافل
که باشد بارگاه بضعهی خیرالنّسا اینجا
اگر از تربت گم گشتهی زهرا نشان جویی
گشا چشم بصیرت را که یابی بر ملا اینجا
به جز این درگه رحمت کجا پویی؟ که را جویی؟
طبیب اینجا، حبیب اینجا، دوا اینجا، شفا اینجا
در این درگه که لطف حق بُود بر جمله ارزانی
چرا بیرون نگردد ز آستین دست دعا اینجا؟
چرا بر خود نبالد 《
احمدی》 کاو را عطا کرده
به لطف حضرت معصومهاش طبع رسا اینجا
یقین دارم که از احسان دخت موسی کاظم
قبول افتاده شعرش ز ابتدا تا انتها اینجا
#صفرعلی_احمدی_افغانی