#شهادت_امام_محمد_باقر (ع)
باز امشب ز آسمانِ نیلگون
بر زمین بارد به جای آب، خون
بازگردون فتنه ای انگیخته
خون اَعصار و قرون را ریخته
ماه امشب هاله ی ماتم شده
آفتاب آیینه دار غم شده
مطرب گردون شکسته چنگ خود
کرده آهنگ نوا ، آهنگ خود
از ملال خاکیان با ارغنون
می زند در پرده آهنگ جنون
ناله در نطع فضا پیچیده است
آه در عرش خدا پیچیده است
می زند خون،موج درجام شفق
کِسوت غم کرده بر تن نُه طبق
انقلابی در فلک رخ داده است
ماه گویی بر زمین افتاده است
رنگ خود را نجم ثاقب باخته
آسمان را بزم ماتم ساخته
تاج خود برجیس از غم زد به خاک
کرد از این ماتم کواکب سینه چاک
عرشیان در عرش زاری می کنند
اشک ریزان سوگواری می کنند
گرچه عرش حق ز اوصاف جلال
نیست جای ناله و آه و ملال
لیک کردند از ملال خاکیان
عرش را ماتمکده افلاکیان
پرده ی نیلی به عرش آویختند
ساکنانش خاک بر سر بیختند
حضرت جبریل با خیل ملک
سوگوارند از ملال اندر فلک
یارب این آشفتگی درعرش چیست
ناله ی کروبیان از بهر کیست؟
هان مگر پیغمبر آخر زمان
رشتة الفت گسست از این جهان ؟
یا مگر امشب علی آن شیر مست
در عبادتگاه عشق از پا نشست ؟
یا مگر زهرای اطهر مرده است
نوگل باغ خدا پژمرده است ؟
یا حسن امشب هلاهل نوش کرد
شمع عمرش را اجل خاموش کرد ؟
یا حسین بن علی در کربلا
جان به جانان کرد تسلیم از ولا ؟
یا علی بن حسین از فرط غم
هِشت اندر خاک خاموشان قدم ؟
ناگهان از عالم غیبم سروش
این حدیثم گفت آهسته به گوش
کاین عوالم در عوالم ظاهر است
هان شب قتل
امام باقر است
کان فروزان شمع جمع اولیا
شد خموش از تند باد ابتلا
آن گل شاداب خُلد جاودان
ای عجب اندر بهارش شد خزان
از غمش مهر و مه و اختر گریست
در بهشت عدن پیغمبر گریست
شیر یزدان زین مصیبت ناله کرد
بر گل رویش نثار ژاله کرد
فاطـمه از سوگ او در غم نشست
اولیا در حلقه ی ماتم نشست
ماخلق در ماتمش شد اشک ریز
ماسوا از غم به فرقش خاک بیز
زین مصیبت، خامه و دفتر گریست
ازغمش
#شبخیز غم پرور گریست
.