#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی در زیان
عُمر، سودِ ماتمش را دیدهام
پس خدا را شُکر میگویم غمش را دیدهام
از نخستین نسلِ خِلقَت، گریه بر او باب شد
داستان جبرئیل و آدمش را دیدهام
اشک، دردِ لاعلاجم را به سرعت خوب کرد
بین هر ذکر مصیبت، مرهمش را دیدهام
بی نیازان، مِنَّتِ حملِ کُتَل را میکِشند
زیر بار این علمها، حاتمش را دیدهام
بیرقِ ارباب من بالاتر از این حرفهاست
سر در هفتآسمان هم پرچمش را دیدهام
فیضِ حج را بُرده هرکس لب به چای روضه زد
در دل هر استکانی، زمزمش را دیدهام
یا
حسینِ من جواب یا
حسینِ مجتبیست
وقتِ اوج هروله، صاحبدمش را دیدهام
طبخِ نذر روضه را زهرا نظارت میکند
در کنار دیگها، قدِّ خمش را دیدهام
شالِ مشکیِ عزایش دستگیری میکند
معجزات تار و پود محکمش را دیدهام
بین آن گودال، عالم را بهم میزد
حسیندردِدلها با خدای عالمش را دیدهام
::
عصر شد، هنگام تاریکی رسیده ساربان
با چه حرصی داد میزد: خاتمش را دیدهام!
بوریا جا خورد وقتی پیکرش را جمع کرد
گفت: حیفِ این بدن که درهمش را دیدهام
#بردیا_محمدی