✨🍃🍂🌺🍃🍂🍀🍃🍃🍂🍀🍃🍂🍂🌺🍂🍀 🍂🌺🍃🍀"میرزاده عشقی" یکی از دوستداران صدای بانو قمرالملوک وزیری بود و با او نیز مراوده داشت.
قمر درباره واپسین دیدارش با او گفته است:« گاهگاهی برای دیدار عشقی نزد او می رفتم.
آخرین بار مرا با روی خوش و چهره گشاده پذیرفت. در اطاق او زیلوی مندرس و رنگ رو رفته افتاده بود.
به اصرار عشقی روی صندلی نشستم و از وضع زندگی خود معذرت خواست که وسیله پذیرایی از من را ندارد و گفت قوطی سیگارش را برای دریافت یک جعبه سیگار و کبریت نزد عطار سر کوچه گرو گذاشته است.
عشقی به من گفت بزودی از بین خواهم رفت چون حکومت با من میانه ای ندارد.
مدتی بعد تیرماه 1303 یکی از آشنایان سراسیمه به ملاقات من آمد و بدون مقدمه گفت:
#قمر #عشقی را تیر زدند! به عجله لباس پوشیدم و به طرف منزل عشقی که در دروازه دولت بود روان شدم. دو تن مأمور نظمیه آنجا کشیک می کشیدند. خواستم داخل منزل عشقی شوم ممانعت کردند.
بعد فهمیدم که او را به مریضخانه نظمیه برده اند و حالش خطرناک است.
نزدیک ظهر خبر رسید که عشقی در مریضخانه درگذشته است.»
چند سال پس از آن قمر بیاد عشقی صفحه ای در ابوعطا و حجاز با ویولن
#حسین_یاحقی ضبط کرد و این شعر# عشقی را با لحن غم انگیزی خواند:
هزار بار مرا مرگ به از این سختی است
برای مردم بدبخت مرگ خوشبختی است
در اول نوار گفته می شود:« بیاد شاعر ناکام میرزاده عشقی».
این صفحه ضبط شد و در سال 1306 در برلین تکثیر گردید و به بازار عرضه شد.
#۱۲تیر #سالروزدرگذشت_میرزادهعشقی🦋🕊🥀🦋🍀🌺🍂🍂🍀🍂🍃🍂🌺🍃🍂✨🍃🍂🍀🍃🍂🌺🍃