خواب دیدم...آب ها...زندانی اند
بادها...سرگرم سرگردانی اند
لاله...از...روی شقایق...خسته است
لحظه...از...دست دقایق...خسته است
ڪومه های عشق...پوشالی شده
عشق ورزی...عین بقالی شده
مهر می ورزی...تعجب می ڪنند
گرم میآیی ...تعصب می ڪنند
لاف میبافی...همه...ڪف می زنند
هجو میگویی...مضاعف می زنند
صبح آمد...خواب...از چشمم پرید
تیغ بیداری...خیالم را...درید
با خودم گفتم...ڪمی...اندیشه ڪن
بار دیگر...عاشقی را...پیشه ڪن
عاشقی...یعنی تبسم های سبز
رویش زیبای گندم های سبز
رقص نیلوفر...به روی دست آب
بوسه ای داغ...از لبان آفتاب
عاشقی ...یعنی...بیا...همت ڪنیم
تلخ یا شیرین...بیا...قسمت ڪنیم
#لاادری ☘#خ