روزبهانی: مخلصم استاد. خطا بر نظامی روا نیست که ابیات او شاهدی بر این است که از کتابی صحبت میکند که در آن صورتهای فلکی ترسیم شدهاند. از اینکه خاقانی در شعرش تنگلوشا و ارتنگ را برابر هم گذاشته، به احتمال، در گذشته کسانی که از ماهیت تنگلوشا خبر نداشتهاند این دو را مربوط و متعلق به نگارگری دانستهاند؛ اگرچه تصور من این است که با وجود دیدگاههای مهم یا مفصل مانی درباره آفرینش، کتاب او هم به احتمال زیاد منقش به نگارههایی از صورتهای فلکی و اشکال ستارگان بوده. این نکته را هم باید در نظر گرفت که تنگلوشا تا پیش از سدههای میانهی اسلامی (که خیلی در نظر اشخاص درهم و برهم شده) بهعنوان کتابی در نجوم شناخته بوده؛ و احتمال این هم زیاد است که در زمان خاقانی و نظامی نسخه یا نسخههایی از ارژنگ بوده که این حضرات هم لابد دیدهاند. بهطور خلاصه میخواهم بگویم که شعر نظامی در توصیف قصر خورنق از تنگلوشایی میگوید که در نجوم است و بیت خاقانی هم با در نظر داشتن دانش او از علم نجوم و با برابر کردن ارژنگ با تنگلوشا حتما نشانیای از شمولیت بخشهایی از ارژنگ بر صورتهای فلکی دارد؛ چرا که در زمان او تنگلوشا هنوز چندان با علوم غریبه و چیزهای دیگر مربوط نشده و به احتمال نسخههایی از ارژنگ هم در دسترس بوده. حتما خود استاد بهتر میداند که این درهمآمیختن علوم عقلی و نقلی یونان و ایران باستان به علوم غریبه و خرافه و جعلیات عمدتا مربوط به دورههای میانه و متاخر اسلامیست؛ که پیش از آن و در دورهی نهضت ترجمه، دانشمندان و پزشکان ایرانیِ تازه مسلمان و عربشده یا نشده و همینطور نخبگان یهودی سرآمد برگردان کتاب دانشمندان یونان و اسکندریه به عربی و پهلوی و سریانی بودهاند؛ اگرچه یهودیها در علوم خفیه پدربزرگ مسلمانها بودهاند از اول. در کل این واژهی تنگلوشا در ارتباط با ادبیات نبوده که دوستان نشر آسمانا گفتهاند.