مسالهی #فرم و #محتوا (صورت و معنا) در #رباعیات #اوحدالدین_کرمانی
زان مینگرم به چشم سر در صورت
زیرا که ز معنیست اثر در صورت
این عالم صورت است و ما در صوریم
معنی نتوان یافت مگر در صورت
از مادر معنی چو نزاید معنی
ناچار به صورتی بزاید معنی
چون بیصورت دید نشاید معنی
صورت باید تا بنماید معنی
آن چیست که در چشم دل آید معنی
وان چیست کزو طرب فزاید معنی
آن شاهد دل که هست معشوق عیان
هرلحظه به صورتی نماید معنی
در صورت خوب دید باید معنی
کز صورت زشت خوب ناید معنی
معنیدار است صورت زشت ولی
چون خوب بود خوب نماید معنی
زینسان که مراست از تو در سینه سرور
میترسم از آنک خواجه گردد مغرور
مغرور مشو که شاهد ما معنی است
نزدیک میا تا نکنی صورت دور
جانم چو به چشم دل درو معنی دید
صورت دیدم ولیک دل معنی دید
دانی که چرا مینگرم در صورت
جز در صورت نمیتوان معنی دید
تو صورت و معنی به حقیقت بشناس
تا از ره شک نمانی اندر وسواس
شک نیست که آن صورت معنی است ولیک
هم صورت خوش خوش است کالناس لباس
بیهوده مدام در تک و تاز ممان
پیوسته اسیر شهوت و آز ممان
گیرم که به صورت تو به معنی نرسی
از عالم و معنی صور باز ممان