فردا...
در حال تمام کردن کتاب دختر کبریت فروش "هانس کریستین اندرسن" هستم که خوابم میگیرد. فردا صبح در کپنهاگ دانمارک از خواب بیدار میشوم و طبق معمول هوای پاک و بارانی در انتظارم است و در حالیکه شیر تازه و صبحانهی کاملم را که تحت استانداردهای درست و سلامت کامل تولید شده میخورم و با دوچرخه به سمت ایستگاه متروی مدرن کپنهاگ حرکت میکردم تا به شرکتم بروم. شرکتی که روی موضوعات بیوتکنولوژی کار میکند و در یک افق ۱۰ ساله قرار است سهم بازارش را به بالای ۲۰ درصد برساند.
بعد از ظهر قرار است برای پیشنهادات سرمایهگذاری و تفریحی که مدیر حسابم در بانک پیشنهاد داده به بانک بروم. برای تعطیلات سال نوی جدید هم حدود سه ماه دیگر پرواز و هتل را به مقصد اسپانیا رزرو کردم.
بیپ بیپ ... بیپ بیپ ...
اما چه سود که با صدای هشدار موبایلم در هوای نیمه روشن بیدار میشوم و خواب آلود و کورمال کورمال موبایلم را خاموش میکنم. سریع لباسم را میپوشم تا به ایستگاه شلوغ متروی نواب صفوی برسم و به زور خودم را وارد واگن کنم. اگر کمی خوش شانس باشم وقت دارم تا یک پیراشکی که با روغن پالم و آرد آزاد پخت شده از مغازهی کنار شرکت بخرم و در حالیکه در حال راه رفتن مشغول خوردنش هستم خودم را به اداره برسانم.
روی در و دیوار مترو تبلیغ شهردار است که قرار است کاندیدای ریاست جمهوری بشود و تبلیغ خرید اتوبوس از چین هم که توی چشمم میرود!
شرکت ما در حوزهی خدمات توریستی و بلیط هواپیما کار میکند. در بدو ورود متوجه میشوم نصف پروازها کنسل شده، قیمت بنزین هواپیما ۱۰ برابر شده و کلی مسافر سرگردان در حال از لولا درآوردن درب شرکت ما هستند!
ساعت ۱۱ شده و در حال جور کردن جواب برای مشتریان هستم که قیمت دلار نسبت به دیروز سه هزار تومان بالا رفته و لرزه بر اندامم افتاده. کلی جوک جدید در خصوص قیمت دلار درآمده و به ظرفیت طنز کشور اضافه شده.
از پنجرهی اداره به بیرون نگاه میکنم و از انجاییکه برج میلاد را کمرنگتر از دیروز میبینم میفهمم که هوا آلودهتر شده و باید یک لیوان شیر بخورم که البته شایعه شده داخلش وایتکس میریزند!
ابها که از آسیاب میافتد سری به فضای مجازی میزنم. مدیران دولتی الحق و الانصاف خوب توییت میزنند و مشکل رجیستری آیفون با دریافت ۱۰۰ درصد پول بابت هر آیفون حل شده است و وفاق و همدلی به وجود آمده است! دولت معتقد است با گفتگو همه چیز را میشود حل کرد.
رییس بانک مرکزی با دوساختمان شیک ابقا شده است و چند صد نفر در تلاشند تا نرخ بهره را بالای ۳۰ درصد نگه دارند و به رشد و شکوفایی اقتصاد کشور کمک کنند.
به همکارم میگویم الان که وضعیت این است خدا رحم کند به سه-چهار ماه دیگر شب عید،
جواب میدهد: کی مرده، کی زنده! کوووو حالا تا شب عید!
@emacoabbasi