🔰جامعهی شمشادی
«جامعهی شمشادی» یعنی جامعهای که از قدبلندها خوشش نمیآید و تنوع را دوست ندارد؛ و متاسفانه جامعهی ما یک جامعهی شمشادی است!
«جامعهی شمشادی» همان جامعهای است که هر روز باغبانانی قیچی به دست آمادهاند تا گیاهان قد بلندتر را کوتاه کنند؛ یعنی ردیفی از گیاهان مشابه هم، گیاهانی بدون هیچ تنوعی! همه یکرنگ و یکدست.
این همان پیشفرضی است که مفهوم «وحدت» را در ذهن برخی از افراد شکل داده است. در ذهن آنان وحدت یعنی یکدست کردن و یکشکل کردن ردیفی از گیاهان در یک قامت و در یک شکل، به فرمان قیچی!
ویژگیهای جامعهی شمشادی؛
"جامعهی شمشادی" از بعضی جنبهها مشابه با مفاهیمی است که پیشتر نیز طرح شده است؛ و برخی نیز خاص این مفهوم است:
"جامعهی کلنگی": کاتوزیان از تمثیل ساختمانها استفاده میکند؛ ساختمانهای ایرانی نوسازی و بازسازی نمیشوند؛ بلکه به اتهام کلنگی بودن ویران میشوند تا خانهای نو بر آنها بنا شود. عمر کوتاه ساختمانها در ایران باعث شده او از این تمثیل استفاده کند و ایران را "جامعهی کلنگی" بنامد؛ یعنی جامعهای که بسیاری از جنبههای آن همواره در این خطر است که هوی و هوس کوتاهمدت جامعه با کلنگ به جانش بیافتد". به این ترتیب است که هیچگاه انباشت سرمایه اتفاق نمیافتد. شمشاد برخلاف درخت گردویی که سالها باید منتظر محصولش ماند، کوتاهمدت است.
"شوق ویرانگری": نراقی در کتاب "پینکتههایی بر جامعهشناسی خودمانی" میگوید: "این یک واقعیت است که تخریب برای خودش یک شوق، یک جاذبه و یک شیفتگی مخصوص ایجاد میکند که فقط با خویشتنداری و تامل در عواقب آن میشود از خیرش گذشت [...] میبینیم، مدیریت تازه به دوران رسیده و جدید [..... دوست دارد] خودش همهی کارها را از نو آغاز کند که ضمن لذت بردن از تخریب و منهدم کردن فرد یا گروه قبلی، به خیال خود طرحی نو درافکند»! شمشمادها همیشه منتظر طرح نویی هستند که از فردا هم قابلیت اجرا داشته باشد.
یکدست کردن جامعه:
شمشادها یک رنگ و یکدست هستند. زیبایی شمشمادی از یکدست بودن میآید؛ اما زیبایی باغچهی متنوع از گلهای مختلف، از تنوع میآید. چشماندازِ "قیچی شمشاد" آن است که هر روز اندازه را تعیین کند و باغبان با اندکی صبر بتواند طرح مورد نظرش را آنگونه که میپسندد اجرا نماید. سیمرغ اما وحدتش از پرندگان متنوع و همدل زاییده میشود.
پیامدهای «جامعهی شمشادی»
در «جامعهی شمشادی» تنها به شرط همرنگ و هماندازهی دیگران بودن است که بقا امکانپذیر میشود.
وقتی شرکتهای قدبلند باید حذف شوند، وقتی حتی افراد نباید بیش از حد مشخصی شناختهشده یا محبوب شوند،
یعنی ما با "جامعهی شمشادی" روبهرو هستیم؛ یعنی در این جامعه انباشت سرمایه اتفاق نمیافتد و این یعنی اندازهی ملی ما کوتاه میماند!
در جامعهی شمشادی نوآوری هم سخت است. وقتی رنگت یکدست با ردیف شمشادها نباشد، یا برگات همشکل با آن ردیف سبز و یکدست، محکوم به کنده شدن هستی. نوآوری یعنی تفاوت و تمایز با شیوهی پیشین و مدافعان وضع موجود همواره در برابر هر تنوعی هراس مییابند.
هر یک از ما جزیی از جامعهی شمشادی هست. هر یک از مایی که از تنوع بیزار است، هر یک از مایی که دوست ندارد نظر مخالف بشنود، استادی که شاگرد توانمندتر از خود را تحمل نمیکند، مدیری که از ترس جانشینی، زیردست حرفهایاش را با قیچی میبرد، پدر و مادری که محبت را از فرزندی که متفاوت از آنها فکر میکند، دریغ میکنند؛ همهی اینها نمونههایی از «جامعهی شمشادی» است.
اما رویای ما رسیدن به سیمرغ متنوع است. پرواز دستهجمعی پرندگان متنوع و رنگارنگ، ما را سیمرغ خواهد کرد! ما را به پرواز درخواهد آورد.
📊 کانال اقتصادبازار
@EghtesadBazar