View in Telegram
پیچش‌ها‌ی ملال زدا در آزاد‌نویسی‌ها می‌غلتیدم که به پیچ در پیچ رسیدم. سر پیچ، پیچنده، دست پیچ، پاپیچ، پیچش، به هم پیچیدگی، پیچ و تاب، پچ‌پچه. پیچ با هر چه در آمیزد، چالش‌ برانگیز است. ابهامی، ذاتی را متبادر می‌سازد. مثل جاده‌های پیچ در پیچ. راهِ پر پیچ، هیجانی و گاه ترسناک می‌شود. حرکت در آن مملو از تعلیق است. چشم‌اندازی نامعلوم دارد. نمی‌دانی در سرپیچ به کدام سو بپیچی. از فشارِ تردید به هم می‌پیچی. ترس و تردید هیجانی را تَن پیچت می‌کند. اما اشتیاقی خفته در بطنِ این پیچ‌ها، پاپیچت می‌شود و پچ پچه‌ای  افکارت را می‌پیچاند. پیچ و تابِ این راه را تاب می‌آوری، پیچیدگی‌های را می پیچی. از قانون تکرارها سرپیچی‌ می‌کنی، چون از ملالِ راهی بی‌پیچ به ستوه آمده‌ای. عفت عزیزی مهر
Telegram Center
Telegram Center
Channel