View in Telegram
باوری که باید آن را دور بریزی دوستی در بخشی از تمرینِ جمله‌هایش نوشته بود: «بعد از سی سالگی نمی‌توانی روزت را بدون قهوه شروع کنی.» با شنیدن این جمله ماجرای مهمانی در خاطرم تکرار شد. نزدیک غروب بود و مقدمات شام را آماده می‌کردیم. کنارم اومد و گفت: «ببخشید من چند دقیقه میرم همین کافه‌ی نزدیک و بر می‌گردم.» گفتم: «حالا امشب نری چیزی نمیشه.» بدون معطلی گفت: «من دیگه این ساعت باید قهوه بخورم در غیر این صورت تا آخرِ شب اعصابِ درست حسابی ندارم.» کلید ماشین را برداشت و رفت. وقتی میزبان از غیبت او باخبر شد با شرمندگی گفت: «اگه زودتر می‌دونستم تو خونه قهوه داشتم، آماده می‌کردم.» شانه‌هام را بالا انداختم. نمی‌دونستم چی بگم. دوان دوان به سمت حیاط رفت تا اون را صدا کنه اما رفته بود. با دیدن این صحنه واقعن گیج بودم. حرفی برای گفتن نداشتم. اعتیاد که شاخ و دم نداره. اعتیاد که فقط مخدر نیست. قهوه خوردن افراطی هم چیزی کمتر از اعتیاد نداره. وابستگی از هر نوعی آسیب زاست. چیزی به میزبان نگفتم. اما با شناختی که از اون مهمون داشتم، علت این همه وابستگی تا حدودی برام روشن شد. اون یکی از خوانندگانِ پر و پا قرص رمان بود. اغلب استوری‌هاش را در ساعات پایانی شب می‌دیدم. رمان‌های مطرح را یک به یک در تقویمش تیک می‌زد و چنان مباهاتی به خود می‌کرد که بیا و ببین. اما به چه قیمتی؟ شب بیداری‌های مکرر را به خیالش با تفریح سالم می گذروند. غافل از اینکه بهای سنگین‌تری برای آن می‌پردازه. رشدِ قارچ گونه‌ی کافه‌ها حاکی از همه گیری این عادات غلط داره. تبلیغات هم بیش از پیش بر طبلِ ترویج این رفتارها می‌کوبن. همواره جای این سؤال خالیه. سؤالی که پاسخش راهگشاست. آیا هر چیزی که رواج می‌‌گیره درسته؟ کافیه فقط چند لحظه بیندیشیم. توانستن، مهارتی اکتسابی است. با برچسبِ نتوانستن، در واقع از زیر بار مسئولیتِ خواستن فرار می‌کنیم. برای کنار گذاشتن عادت‌های غلط هیچ‌گاه دیر نیست. تنها کافی است بخواهیم تا مفهومِ شُدن جان بگیرد. عفت عزیزی مهر یادداشت روز
Telegram Center
Telegram Center
Channel